نوع مقاله : مقاله پژوهشی
نویسندگان
1 دانشجوی کارشناسی ارشد رشته زراعت دانشگاه کشاورزی و منابع طبیعی رامین
2 استاد گروه زراعت واصلاح نباتات دانشگاه کشاورزی و منابع طبیعی رامین خوزستان
3 استاد گروه زراعت و اصلاح نباتات دانشگاه کشاورزی و منابع طبیعی رامین خوزستان
4 دانشیار گروه زراعت واصلاح نباتات دانشگاه کشاورزی و منابع طبیعی رامین خوزستان
5 استادیار گروه خاکشناسی دانشگاه کشاورزی و منابع طبیعی رامین خوزستان
چکیده
مقدمه
مطالعه اثر تنش در مرحله از رشد گیاه که از یک سو سبب صرفه جویی در مصرف آب و از سوی دیگر بر کاهش عملکرد اثرات معنی داری نداشته باشد توسط عده زیادی از محققین صورت گرفته است (34). واکنش گیاه نسبت به تنش کم آبی و ارزیابی اثر خالص تنش خشکی و خسارات ناشی از آن پیچیده می باشد. تنش خشکی، رشد ساقه و ریشه را تحت تاثیر قرار می دهد و ممکن است باعث کاهش رشد مورفولوژیکی گیاهان شود (4). با احتساب این موضوع گیاهان در اثر خشکی، علاوه بر واکنش های فیزیولوژیک، تغییرات مرفولوژیک نیز از خود نشان می دهند (34). در شرایط تنش خشکی به دلیل کاهش میزان انتقال سیتوکینین از ریشه به بخش هوایی و یا افزایش میزان اسید آبسزیک در برگ، از قابلیت انعطاف پذیری دیواره سلول کاسته می شود که نتیجه آن کاهش رشد گیاه می باشد (3 و 8 ). مطالعات نشان داد که تنش خشکی بر ارتفاع بوته گندم تاثیر معنی دار داشته و آنرا به شدت کاهش داده است (18، 6، 30 و 10). ولی گزارش دیگری کاهش ارتفاع گیاه در اثر تنش خشکی را رد نموده است (5). پژوهشگران معتقدند که حساس ترین مراحل زندگی گندم به تنش خشکی، مراحل زایشی می باشد (1 و 7). در رابطه با تنش خشکی و اثرات آن بر عملکرد غلات سه مرحله مهم از رشد را باید در نظر گرفت. این مراحل عبارتند از: پیدایش و تشکیل گل، گرده افشانی و لقاح و پر شدن دانه. تنش جزئی خشکی در مرحله اول، از میزان ظهور سلول های بنیادی گل جلوگیری می نماید. تنش خشکی در مرحله گرده افشانی و لقاح، تعداد دانه ها را به علت پسابیدگی دانه های گرده کاهش می دهد. به علاوه تنش خشکی، جوانه زدن دانه گرده و رشد لوله گرده در کلاله، داخل تخمدان و تخمک ها را نیز تحت تاثیر قرار می دهد. اثر تنش خشکی در مرحله پر شدن دانه ها بسیار بارزتر است، چون عملکرد بالقوه بسته به وزن هزار دانه بوده که این مستلزم تجمع مواد فتوسنتزی در دانه ها می باشد. تنش خشکی، انتقال مواد غذائی را از برگ ها به دانه ها کاهش می دهد. با توجه به این که خشکی رسیدن دانه ها را تسریع می نماید، این عکس العمل علاوه بر کاهش فتوسنتز به نقصان عملکرد غلات هم کمک می کند. البته متمایز کردن مرحله گرده افشانی از مرحله پر شدن دانه امری غیر قابل اجرا است، برای اینکه بلافاصله بعد از گرده افشانی پر شدن دانه شروع می شود. بنابراین تنش خشکی باعث کاهش عملکرد دانه گندم به طور قابل ملاحظه میشود (20، 27 و 14). توکلی و اویس (2004) و همچنین زی-زهن و همکاران (2004) گزارش کردند که کاهش عملکرد دانه در اثر تنش خشکی برای گندم نان در سطح 1% معنیدار شده است (28 و 36). در تنش خشکی در مرحله گرده افشانی که شامل مراحل گرده افشانی، شیری شدن و خمیری شدن دانه بوده، کمترین عملکرد دانه بدست آمده است (24). بررسی دیگری توسط ویلونگ و همکاران (2004) نشان داده که قطع آبیاری در مرحله ظهور سنبله عملکرد دانه را 36% کاهش داد (32). ازتوباکتر موجود در کود نیتروکسین، در محیط ریشه گیاه توانایی ساخت و ترشح مواد بیولوژیکی فعال مانند ویتامینهای B، اکسین ها، جیبرلین ها و غیره را دارند که در افزایش رشد قسمت های هوایی گیاه نقش مفید و موثری دارند (13). برخی از محققین (ویتال و همکاران، 2002 و لتی و همکاران، 2006) به تاثیر مثبت کودهای بیولوژیکی در رشد مورفولوژیکی گیاه اشاره کرده اند (31 و 16) و این امر را مربوط به تولید و ترشح ترکیبات تحریک کننده و هورمون های رشد توسط میکروارگانیسم می دانند. در بیشتر گزارشات عنوان گردیده که کاربرد کود بیولوژیکی باعث افزایش ارتفاع بوته گردیده است (17 و 30). تولید هورمون های مختلف از قبیل اکسین و جیبرلین علت اصلی افزایش ارتفاع ساقه در حضور کودهای بیولوژیک است (33). در آزمایش گلدانی – مزرعه ای مشخص شد که باکتری سودوموناس باعث افزایش ارتفاع گیاه، وزن خشک ریشه و وزن خشک اندام هوائی در ذرت می شود (26 و 15). همچنین گزارش شده است که این ریزجانداران قادرند کلیه صفات رویشی ذرت را افزایش دهند (11). کود دامی به جز ارتفاع بر روی سایر صفات تاثیر معنی داری دارد (2). نتایج آزمایش های گوناگون نشان داده است که استفاده از کودهای آلی نقش مثبتی را در افزایش عملکرد به همراه داشته است (9). مشاهده شده است که باکتری های محرک رشد گیاه، عملکرد گیاهان زراعی را افزایش می دهند (12 و 29). در گزارشات مختلف بیان شده که کود شیمیای عملکرد بالایی نسبت به کود دامی داشته است (21 و 22). بررسی ها نشان می دهد مصرف کودهای آلی به واسطه فراهمی فسفر و بیشتر عناصر کم مصرف، سبب افزایش رشد و عملکرد گیاهان می شود که رفع کمبود عناصر غذایی کم مصرف به وسیله مواد آلی، به علت قدرت کمپلکس کنندگی این مواد عنوان شده است (9). در تحقیقات انجام شده مشخص شده که استفاده از کود بیولوژیکی فسفره مثل کود بارور2 عملکرد گیاه را نسبت به کود شیمیایی افزایش می دهد (19). درگزارش دیگری در رد گزارشات اعلام شده فوق، مصرف کود بیولوژیکی را در کشت گندم روی صفتی مانند عملکرد دانه بی تاثیر دانسته است (35). در مجموع چنین می توان نتیجه گیری نمود که عملکرد با زمان وقوع تنش رابطه تنگاتنگی دارد، از طرفی می توان با مدیریت صحیح و استفاده از سیستم های کودی خاص، اثر تنش خشکی را بر روی عملکرد کاهش داد. در این پژوهش با توجه به شرایط آب و هوایی خوزستان، سعی گردیده است که سیستم های مختلف کودی در جهت تولید بهینه گندم در شرایط خشکی های پایان دوره، مورد بررسی قرار گیرد. با توجه به این موضوع، این آزمایش با اهداف زیر صورت گرفت:
1- کاهش اثرات تنش خشکی پایان دوره در عملکرد گندم.
2- تعیین موثرترین نوع کود در شرایط تنش خشکی.
مواد و روش ها
به منظور بررسی تاثیر زمانهای مختلف قطع آبیاری و مصرف انواع کود بر عملکرد گندم رقم چمران آزمایشی در سال زراعی 1389-1388 در مزرعه دانشگاه کشاورزی و منابع طبیعی رامین خوزستان انجام گردید. در این مطالعه جهت تعیین خصوصیات شیمیایی و فیزیکی خاک مزرعه مورد آزمایش، نمونهبرداری به صورت تصادفی و از عمق 30-0 سانتیمتری خاک صورت پذیرفت. نمونه ها بر اساس روش های استاندارد در آزمایشگاه گروه خاکشناسی دانشگاه رامین خوزستان آنالیز شد (نقشینه پور، 1365). نتایج این آنالیزها در جدول 1 نشان داده شده است.
این آزمایش در قالب کرتهای خرد شده بر پایه طرح بلوکهای کامل تصادفی با 3 تکرار انجام شد. در این آزمایش تیمار رژیم آبیاری شامل 3 سطح آبیاری به عنوان کرت های اصلی به صورت I1 حذف آبیاری از مرحله سنبله دهی تا زمان برداشت (با ظهور 50% سنبله ها از غلاف برگ پرچم)، I2حذف آبیاری از مرحله گرده افشانی تا زمان برداشت (با ظهور پرچم ها در 50% سنبله ها) و I3 آبیاری کامل بر اساس عرف منطقه اعمال گردید. البته جهت جلوگیری از بارندگی های فصلی و اعمال قطع آبیاری از شلتر (پوشش های پلاستیکی) استفاده گردید. تغییرات درجه حرارت و میانگین بارندگی محل آزمایش در فصل رشد گندم در سال زراعی 89-88 در جدول (2) ارائه شده است.
تیمارهای فرعی شامل 4 نوع کود مختلف شامل کود شیمیایی (NPK)، کود بیولوژیک (B)، کود دامی (M) و کود دامی مخلوط با کود بیولوژیک (MB) بود. ترکیب کود شیمیایی (بر اساس عرف منطقه) به صورت 140 کیلوگرم در هکتار نیتروژن خالص، 150 کیلوگرم در هکتار سوپر فسفات تریپل و 150 کیلوگرم در هکتار سولفات پتاسیم بود که با کولتیواتور با خاک مخلوط گردید. کود نتیروکسین (حاوی غلظت های مختلف از باکتری های ازتوباکتر، آزوسپیریلوم و باکتری های محرک رشد می باشد) به میزان یک لیتر در هکتار و کود بارور 2 (باکتری های موجود در آن حاوی باکتریهایی از جنس باسیلوس و سودوموناس) به میزان یک کیلو در هکتار مصرف گردید (براساس برچسب روی کود). کود دامی مورد استفاده، کود گاوی پوسیده به میزان 20 تن در هکتار (عرف منطقه) بوده که توسط کولتیواتور با خاک مخلوط گردید تا از هدر روی نیتروژن آن جلوگیری شود (به صورت NO-3). کود تلفیقی (دامی و کود بیولوژیکی) نیز شامل کود گاوی (10 تن در هکتار) + کود نیتروکسین (نیم لیتر در هکتار) + کود بارور 2 (نیم کیلو در هکتار) بود. هر کرت فرعی به طول 2 متر و عرض 6/1 متر و شامل 8 خط کاشت بود. فواصل بین کرتهای اصلی 2 متر و فواصل بین کرتهای فرعی 5/1 متر در نظر گرفته شد. رقم چمران در تاریخ 10 آذر ماه به روش خشکه کاری با دست و با تراکم 400 بوته در متر مربع کشت شد. آبیاری نیز تا قبل از مرحله ی سنبله دهی براساس عرف منطقه صورت گرفت. داده های آزمایش با استفاده از نرم افزار آماری Mstat-C نسخه 10/2مورد تجزیه واریانس قرار گرفته و میانگین ها به وسیله ی آزمون دانکن در سطح احتمال 5% مقایسه گردیدند. برای رسم جدول ها از برنامه ی Excel استفاده گردید.
نتایج و بحث
نتایج تجزیه واریانس نشان داد که اثر قطع آبیاری و انواع کود بر ارتفاع گیاه در سطح احتمال 1% معنی دار گردید (جدول 3).
نتایج بدست آمده بیانگر آنست که افزایش شدت تنش خشکی باعث کاهش ارتفاع بوته گردید، به طوری که تیمار قطع آبیاری در مرحله سنبله روی با بقیه تیمارها دارای تفاوت معنی دار بود (جدول 4 ). کاهش ارتفاع گیاه در اثر تنش خشکی با گزارش ویکرام (30)، آمیارد و همکاران (6) و قازانچیان و همکاران (10) مطابقت داشته است.
بیشترین ارتفاع گیاه در تیمارکود دامی مخلوط با کود بیولوژیکی به میزان 66/93 سانتی متر و کمترین ارتفاع به میزان 33/72 سانتی متر مربوط به تیمار کود بیولوژیکی بود که اختلاف معنی داری با یکدیگر داشتند (جدول 5). تلقیح میکروبی همچنین باعث بهبود خصوصیات خاک نظیر محتوای ماده آلی و افزایش محتوای نیتروژن قابل دسترس خاک می شود. البته کودهای بیولوژیکی به تنهایی در خاک هایی مثل خوزستان که از نظر مواد آلی فقیر می باشد (همانطوری که از نتایج خاک این آزمایش هویدا بود) نمی تواند بر روی گیاهان اثر مورد نظر را داشته باشند (30). عناصر غذایی موجود در کود دامی بر روی توسعه و گسترش مستقیم و غیر مستقیم میکروارگانیسم های موجود در کود زیستی و تاثیر آن بر تحریک ارتفاع گیاه میزبان بود. غلامی و همکاران (11)؛ یزدانی و همکاران (33) و ویکرام (30) افزایش ارتفاع را در اثر تلقیح با باکتری ها گزارش کردند. البته اثر متقابل تنش خشکی و کودهای مصرفی روی ارتفاع بوته گندم معنی دار نبوده است.
بر اساس نتایج تجزیه واریانس، اثر قطع آبیاری بر صفت پنجه زنی معنی دار نبود. اما اثر سیستم های مختلف کودی بر این صفت تفاوت معنی داری در سطح 1% را نشان داد. تنش خشکی بر روی پنجه زنی تاثیری نداشته است به دلیل آن که تیمار خشکی در انتهای فصل رشد گیاه اعمال گردید. بیشترین پنجه زنی در سیستم کود شیمیایی و کمترین آن در سیستم کود بیولوژیک مشاهده گردید (جدول 5).
احتمالا تیمار کود شیمیایی به دلیل در دسترس قرار دادن سریع تر مواد غذایی به ویژه نیتروژن در مراحل اولیه رشد، میزان پنجه زنی را افزایش داده است. ولی تیمارهای کود دامی به دلیل سرمای اوایل فصل قادر به تجزیه نبوده و نیتروژن لازم را در اختیار گیاه قرار نداده است. در نتیجه میزان پنجه زنی در این تیمار کم بوده است. البته تعداد پنجۀ زیاد، مناسب شرایط خشکی نیست و موجب تخلیه سریع تر آب از خاک و عناصر غذایی می شود، از طرفی پنجه زنی غیرضروری، موجب هدرروی مواد فتوسنتزی می گردد که بایستی صرف تولید دانه در آینده شود. اثر متقابلی نیز بین تنش خشکی و کودها بر این صفت مشاهده نگردید. کودهای شیمیایی به دلیل ایجاد بیشترین پنجه زنی، موجب کاهش آب و عناصر غذایی خاک می شوند. کودهای بیولوژیکی به دلیل کمبود مواد غذایی خاک، کمترین پنجه زنی را دارا می باشند. کودهای دامی به دلیل آزاد نشدن نیتروژن در مراحل اولیه رشد گیاه، از پنجه زنی نامناسب و کمی برخوردار هستند ولی کود دامی مخلوط با کود بیولوژیکی به دلیل آزاد شدن نیتروژن توسط باکتری های موجود در کود بیولوژیک، به طور مناسبی پنجه زایی می نمایند.
نتایج حاصل از تجزیه واریانس نشان می دهد که تنش رطوبتی و سیستم های کودی در سطح 1 درصد و اثر متقابل آنها در سطح 5 درصد معنی دار گردید (جدول2). بالاترین عملکرد در تیمار آبیاری کامل به میزان 5304 کیلوگرم بر هکتار و کمترین عملکرد دانه در تیمار قطع آبیاری در مرحله سنبله روی به میزان 3413 کیلوگرم بر هکتار بود (نمودار 1). احتمالاً محدودیت آبی از طریق کاهش طول مدت پر شدن دانه و سرعت انتقال مواد فتوسنتزی از منبع فتوسنتز کننده گیاهی به سمت مخزن (دانه)، نقصان تعداد دانه در سنبله و وزن هزاردانه را به دنبال داشته است که منجر به کاهش عملکرد دانه گیاه گردیده است. احتمالاً هر چه قدر میزان تنش خشکی افزایش یافته، اتلاف رطوبت از دسترس گیاه در طول دوره رشد بیشتر شده و بالاخره در اواخر دوره رشد نیز فرصت کمتری جهت انتقال مواد فتوسنتزی اندام های مختلف به سمت بخش اقتصادی گیاه فراهم گردیده است، که آن نیز باعث کاهش عملکرد دانه گردیده است. نتایج اویس و هاچوم (20)؛ اسچوتز و فانگمیر (27)؛ کاترجی و همکاران (14) و فتحی (1) با این یافته ها مطابقت دارند.
نتایج حاصل از مقایسه میانگین سیستم های کودی نشان داد که بیشترین عملکرد دانه مربوط به کود تلفیقی (کود دامی همراه با کود بیولوژیکی) به میزان 5081 کیلوگرم در هکتار و کمترین آن مربوط به کود بیولوژیکی به میزان 3142 کیلوگرم در هکتار بود (نمودار 2). کود تلفیقی (کود دامی و کود بیولوژیکی) از یک سو سبب بهبود احتمالی فرآیندهای حیاتی خاک و افزایش باروری آن و نیز اثرات متقابل تشدید کننده ای که بین کودهای زیستی و کودهای دامی ایجاد شد، می گردد. از سوی دیگر قادر می باشد که از طریق ایجاد یک محیط کشت مناسب و فراهمی عناصر غذایی، موجب بهبود رشد و نمو گندم و افزایش عملکرد آن در مقایسه با تیمار شیمیایی گردد. نتایج مطالعات برخی از محققین دیگر در رابطه با مصرف کودهای زیستی و آلی بر بهبود عملکرد گیاهان مختلف نیز موید همین مطلب است (29 و 23). احتمالا عملکرد بالا در کود تلفیقی (کود دامی همراه با کود بیولوژیکی) در اثر افزایش ماده خشک کل می باشد که متاثر از هورمون های مفید محرک رشد گیاه مانند اکسین می باشد. طبق تحقیقات قبلی (یزدانی و همکاران، 2009 و شالان، 2005)، در بذوری که به صورت بذرمال با کودهای بیولوژیک آغشته می شوند، تغییراتی در مورفولوژی سیستم ریشه ای ایجاد می شود. همچنین طول ریشه های فرعی و تعداد انشعابات آنها و نیز تعداد و طول تارهای کشنده و انشعابات سر آنها افزایش یافته و افزایش سطوح جذب ریشه موجب افزایش جذب آب و عناصر غذایی توسط گیاه می گردد. این امر باعث افزایش ارتفاع گیاه، پنجه زنی و تعداد سنبله مناسب گردیده که به دنبال آن افزایش عملکرد را در پی داشته است (25 و 33). همچنین کمک به کاهش تنش های محیطی مانند حرارت، خشکی، آلودگی خاک به سموم یا فلزات سنگین، افزایش مقاومت گیاه به عوامل بیماری زایی ریشه به طور مستقیم از طریق ایجاد یک مانع فیزیکی بر روی ریشه می گردد. به طور غیرمستقیم نیز با بهبود تغذیه گیاه و کمک به تسریع رشد گیاه، افزایش عملکرد را موجب گردیده است. به نظر می رسد که کودهای بیولوژیکی همراه با کود دامی از طریق بهبود اجزای عملکرد دانه به طور غیرمستقیم باعث افزایش عملکرد دانه شده است. همچنین ترشح مواد تنظیم کننده رشد توسط این باکتری ها عامل رشد مورفولوژیکی و در نتیجه افزایش عملکرد دانه می باشد. بنابراین افزایش عملکرد دانه احتمالا به دلیل جذب بیشتر عناصر غذایی بوده است. کودهای بیولوژیکی به دلیل اینکه از ابتدای رشد با کمبود ماده آلی در خاک مواجه گردیدند بنابراین نتوانستند عناصر مورد نیاز گیاه را تامین نمایند. در نتیجه گیاه هم از نظر مورفولوژیکی و هم از نظر اجزاء عملکرد (ناشی از کاهش مواد فتوسنتزی تولیدی گیاه) نتوانست به حد ایده آل خود برسد. در نتیجه عملکرد غیرقابل قبولی حاصل گردید. در تیمار کود شیمیایی با وجود اینکه پنجه زنی و تعداد سنبله در واحد سطح بالایی داشت ولی احتمالا به دلیل پنجه زنی نامناسب و تعداد زیاد سنبله نابارور نتوانست عملکرد را افزایش دهد. در این حالت با اتلاف آب و عناصر غذایی خاک، تنها عملکرد کاه و کلش را افزایش داده است.
همچنین مقایسه میانگین اثرات متقابل تیمارها حاکی از این بود که تیمار کود تلفیقی (کود دامی همراه با کود بیولوژیک) در شرایط آبیاری کامل و تیمار کود بیولوژیک در قطع آبیاری در مرحله سنبله روی به ترتیب حداکثر و حداقل عملکرد دانه را به خود اختصاص داده است (نمودار3).
بیشترین تاثیر تنش خشکی پایان دوره بر روی عملکرد دانه گندم، مرحلۀ سنبله روی بود که احتمالا ناشی از تاثیر تنش خشکی بر روی تعداد دانه یا وزن هزاردانه بوده است. همچنین کود دامی مخلوط با کود بیولوژیکی بیشترین عملکرد دانه را به خود اختصاص داد که احتمالا ناشی از رشد مورفولوژیکی مناسب و اجزاء عملکرد بالا می باشد. به نظر می رسد که فراهمی عناصر غذایی با توجه به وجود میکروارگانیسم های موجود در کودهای بیولوژیک و همچنین افزایش میزان رطوبت قابل دسترس خاک (به دلیل ظرفیت نگهداری بالای رطوبت خاک در کودهای دامی)، سبب افزایش تعداد دانه و یا وزن هزاردانه گردیده است. این امر باعث افزایش عملکرد دانه در تیمارهای مزبور گردید که این نتایج با نتایج لطفی و همکاران (1387)، مجیدیان و همکاران (1387) و همچنین توکلی و اویس (2004) مطابقت داشت.
به طورکلی گیاه در کلیه سیستم های مختلف کودی در اثر تنش خشکی، از عملکرد دانه کمتری برخوردار است. این امر احتمالا در اثر قابل ملاحظه آب بر اجزای عملکرد دانه بوده است. ولی می توان با استفاده از کودهایی که ظرفیت نگهداری آب بالایی دارند از کاهش بیش از اندازه عملکرد جلوگیری، و در مجموع عملکرد قابل قبولی به دست آورد.
جدول1-خصوصیات فیزیکی و شیمیایی خاک مزرعه |
||||||||
عمق نمونهبرداری (سانتیمتر) |
نیتروژن (درصد) |
فسفر (mg/kg) |
پتاسیم (mg/kg) |
pHe
|
ECe (dS/m) |
مواد آلی (%) |
FC vθ%
|
بافت خاک |
0-30 |
07/0 |
3/4 |
87 |
7/7 |
64/2 |
59/0 |
40 |
لوم رسی |
جدول2- مشخصات هواشناسی منطقه مورد آزمایش در سال زراعی 89 - 1388 |
|||||||||
ماه پارامتر |
مهر |
آبان |
آذر |
دی |
بهمن |
اسفند |
فروردین |
اردیبهشت |
|
حداقل حرارت (oC) |
20 |
43/12 |
24/7 |
68/3 |
87/8 |
33/10 |
18/13 |
11/16 |
|
حداکثر حرارت (oC) |
21/35 |
63/28 |
56/21 |
41/18 |
64/20 |
56/24 |
68/27 |
61/30 |
|
میانگین حرارت (oC) |
30/27 |
21/20 |
4/14 |
05/11 |
76/14 |
44/17 |
1/21 |
30/22 |
|
مجموع بارندگی (mm) |
- |
- |
22 |
- |
66/29 |
6/7 |
94/20 |
- |
|
جدول 3- تجزیه واریانس صفات آزمایشی
میانگین مربعات. |
|
||||
منابع تغییر |
درجه آزادی |
ارتفاع گیاه |
تعداد پنجه |
عملکرد دانه |
|
تکرار |
2 |
ns383/37 |
*050/0 |
ns075/17488 |
|
قطع آبیاری |
2 |
**436/724 |
ns049/0 |
**126/11352623 |
|
خطایA |
4 |
454/21 |
024/0 |
353/165438 |
|
کود |
3 |
**734/851 |
**185/4 |
**608/5820318 |
|
آبیاری×کود |
6 |
ns 732/34 |
ns022/0 |
*116/727852 |
|
خطایB |
18 |
973/67 |
025/0 |
650/190127 |
|
ns، * و ** به ترتیب به معنی عدم معنیدار، معنیدار در سطح احتمال 5 درصد و معنیدار در سطح احتمال 1 درصد میباشد.
جدول 4- مقایسه میانگین اثر سطوح مختلف تنش بر گندم |
||
تیمار خشکی |
ارتفاع گیاه (سانتیمتر) |
عملکرد دانه (کیلوگرم بر هکتار) |
قطع آبیاری از سنبله روی تا برداشت |
b95/77 |
c3413 |
قطع آبیاری از گرده افشانی تا برداشت |
a53/89 |
b3963 |
آبیاری کامل |
a71/92 |
a5304 |
*: حروف یکسان نشان دهنده عدم تفاوت معنی دار در سطح 5 درصد، طبق آزمون دانکن است. |
جدول 5- مقایسه میانگین اثر کودهای مصرفی بر گندم |
|||
تیمار کود مصرفی |
ارتفاع گیاه (سانتیمتر) |
عملکرد دانه (کیلوگرم بر هکتار) |
تعداد پنجه در بوته |
کود بیولوژیک |
b33/72 |
c3142 |
d7022/0 |
کود دامی + کود بیولوژیکی |
a66/93 |
a5081 |
b871/1 |
کود دامی |
a93/89 |
b4283 |
c9656/0 |
کود شیمیایی |
a00/91 |
b4401 |
a106/2 |
*: حروف یکسان نشان دهنده عدم تفاوت معنی دار در سطح 5 درصد، طبق آزمون دانکن است. |
جدول 6- مقایسه میانگین اثر متقابل سطوح مختلف تنش با سیستم های مختلف کودی بر خصوصیات عملکرد گندم |
||
تنش خشکی |
کود مصرفی |
عملکرد دانه (کیلوگرم بر هکتار) |
قطع آبیاری از سنبله روی تا برداشت |
بیولوژیک |
f 1505 |
دامی+بیولوژیک |
bc 4534 |
|
دامی |
de 3374 |
|
شیمیایی |
de 3271 |
|
قطع آبیاری از گرده افشانی تا برداشت |
بیولوژیک |
e 3054 |
دامی+بیولوژیک |
ab 5414 |
|
دامی |
cd 4149 |
|
شیمیایی |
cde 3635 |
|
آبیاری کامل |
بیولوژیک |
cd 4201 |
دامی+بیولوژیک |
a 6196 |
|
دامی |
bc 4557 |
|
شیمیایی |
a 5962 |
|
میانگینهای دارای حروف مشترک در هر ستون مطابق آزمون چند دامنهای دانکن در سطح 5% اختلاف معنیدار ندارند. |