نویسندگان
1 ، دانش آموخته کارشناسسی ارشد دانشکده کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه آزاد اسلامی واحد کرج
2 دانشیار، گروه بانک ژن منابع طبیعی، مؤسسه تحقیقات جنگلها و مراتع کشور، سازمان تحقیقات، آموزش و ترویج کشاورزی، تهران، ایران
3 استادیار دانشکده کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه آزاد اسلامی واحد کرج
4 ، استاد، بخش مرتع مؤسسه تحقیقات جنگلها و مراتع کشور، سازمان تحقیقات، آموزش و ترویج کشاورزی، تهران، ایران
چکیده
کلیدواژهها
مقدمه
گیاه بابونه (Anthemis) از خانواده کاسنی (Compositae) است. این خانواده از بزرگترین خانوادههای گیاهان گلدار نهاندانه و از تکامل یافتهترین آنها میباشد. این خانواده دارای حدود 1100 جنس و 2500 گونه پذیرفته شده است (Jeffrey, 1985). در ایران 12 جنس و 134 گونه وجود دارد (Pirkhezri et al., 2010). گونههای این جنس جزء گیاهان دارویی ارزشمندی است که در سایر مناطق ایران انتشار دارند. در ایران از جنس Anthemis، 39 گونه گیاه علفی یکساله و چندساله وجود دارد که 15 گونه آن انحصاری ایران میباشند (مظفریان، 1387). این جنس شامل بیش از 210 گونه است که در دریای مدیترانه و منطقه جنوبغربی آسیا، و بخش عرضی از شرق آفریقا دیده میشود (Bremer & Humpheries, 1993). ایران به دلیل دارا بودن شرایط مختلف آب و هوایی دارای گونههای گیاهی متنوعی است که تعداد بسیار زیادی از آنها اهمیت دارویی دارند. از عصاره گلهای تازه بابونه که شامل اسانس فراوانی است برای ضدعفونی کردن مخاط دهان و لثهها پس کشیدن دندان، از بین بردن نفخ و کولیک، رفع کم خوابی، التیام دهنده زخمها، رفع انسداد عروق، قطع سرفه و دهها ناراحتی دیگر استفاده میگردد (میرحیدر، 1373).
گونه haussknechtiiAnthemis گیاهی یکساله است که در ایران، عراق و سوریه پراکنده میباشد و پراکندگی آن در ایران در استانهای آذربایجان ، کردستان، ایلام، همدان، لرستان، چهارمهالبختیاری، فارس و خوزستان است. تاریخ گل و میوهدهی در بهار است (مظفریان، 1387؛ Oberprieler & Vogt، 1999) به ارزیابی صفات مورفولوژیک 6 صفت برگی طول دمبرگ، اندازه پهنک برگ، پهنای محور اصلی برگ، پهنای قسمت اصلی برگ، تعداد لبهای اصلی روی یک سطح برگ و تعداد لبهای فرعی روی یک سطح برگ برای 69 نمونه از 9 جمعیت دو گونه A. tricolor و A. plutoniaپرداختند.
پیرخضری و همکاران (1388)، با استفاده از تعدادی صفات مرفولوژیکی و زراعی، تنوع ژنتیکی برخی از گونههای بابونه در دو جنس (Anthemis و Matricaria) به بررسی 16 صفت ارتفاع، قطر گل، قطر نهنج، تعداد گلهای زبانهای، درصد گل خشک، وزن 100 گل، تاریخ شروع گلدهی، عملکرد گل در بوته، تعداد گل در بوته، وزن 1000 دانه، طول روزنه، طول و عرض برگ، طول دمبرگ، رنگ گلبرگ، تیپ برگ و نهنج در 27 ژنوتیپ پرداختند. نتایج تحقیق علیزاده و همکاران (1391) روی اثر کاشت بر رشد رویشی و زایشی چهار گونه Anthemis prythrum، A. pseudocou، A. tinctoria و A. triumfettiنشان داد که میانگین گونههای A. pseudocouوA. prythrum از نظر صفات طول و عرض تاج پوشش، ارتفاع گیاه و تعداد گل از دو گونه دیگر بیشتر بوده است. گونه triumfettiA. در تاریخ کشت اول تولید گل نمود ولی در تاریخ کشت دوم فاقد گل بود. برخی از مطالعات حاکی از آن است که بهطور معمول با افزایش دما سرعت جوانهزنی حداقل در یک دامنه دمایی مناسب بهطور خطی افزایش مییابد ولی در دماهای بالاتر افت شدیدی نشان میدهد. در بانک ژن، بیش از 120 نمونه بذری از جنس بابونه (Anthemis)در سال های اخیر جمع آوری شدهاند و در زمان جمع آوری بذر به دلیل عدم وجود نمونه هرباریومی، برخی گونههای آن به درستی شناسایی نشده بودند و لذا به همین دلیل یکی دیگر از اهداف این تحقیق ارزیابی و شناسایی دقیق نمونهها بود. هدف دیگر این تحقیق صفات مورفولوژیکی و فنولوژیکی، عملکرد بیوماس، درصد و عملکرد اسانس جمعیتهای بذری بابونهAnthemis haussknechtii در شرایط مزرعه مورد ارزیابی قرار گرفت. زینلی و همکاران (1386) به ارزیابی تعدادی ژنوتیپهای بابونه آلمانی به لحاظ عملکرد و اجزای عملکرد پرداختند، که در این پژوهش ضرایب تنوع فنوتیپی نشان داد که صفات ارتفاع گل، قطر گل، و تعداد گل زبانهای دارای حداقل تنوع و صفات عملکرد گل خشک و تر و تعداد گل در هر بوته دارای بیشترین تنوع بودند.
. Chehregani و Mehanfar (2008)، از صفات میکرومورفولوژی آلکنها در جنس آنتمیس به منظور شناسایی و طبقهبندی آنها استفاده نمودند. به منظور بررسی تنوع ژنتیکی بابونههای مختلف بر اساس نشانگرهای مورفولوژیکی و مولکولی، 20 توده از مناطق مختلف ایران و 5 جمعیت وارد شده از کشورهای اروپایی جمعآوری و مورد بررسی قرار گرفت. نتایج نشان داد که عملکرد اقتصادی، تعداد گل در بوته و مقدار اسانس حداکثر ضریب اسانس است. تنوع ژنتیکی مطابق با تنوع جغرافیایی نیست (Solouki et al., 2008). بر اساس خصوصیات ساقه، گل و میوه در لهستان، ارزیابی مورفولوژیکی بابونه زرد (Anthemis tinctoria) انجام شد (Klimko et al., 2006). Taviana (2002) تنوع ژنتیکی 13 توده بابونه آلمانی در مرکز و شمال ایتالیا را با استفاده از صفات زراعی، عملکرد گل تر و خصوصیات اسانس را بررسی نمود. 9 توده مرکز و 2 توده شمال ایتالیا با واریتههای اسلواکیایی بونا و ایتالیایی SYN 1 مقایسه گردیدند، که خصوصیات زراعی و کیفیت اسانس 4 کموتیپ1 وحشی مشابه و یا بهتر از بونا بود. بر اساس نتایج (Circella et al., 2002)، ترکیبات اسانس در بیوتیپهای2 مختلف بابونههای جنوب ایتالیا متفاوت بود که به آنها تیپهای شیمیایی اطلاق گردیده است.
هدف از انجام این پژوهش ارزیابی عملکرد و صفات فنولوژیکی و مورفولوژیکی و درصد اسانس بین جمعیتهای گونه بابونه haussknechtii Anthemis و شناسایی جمعیتهای پر محصول و گروهبندی جمعیتها بر اساس عملکرد و صفات مورفولوژیکی است.
مواد و روشها
مواد گیاهی
در این پژوهش بذر جمعیت های متعلق به مناطق کرمانشاه، سقز، ایلام، آذربایجانغربی، سنندج، لرستان و از گونه Anthemis haussknechtii از رویشگاههای طبیعی نقاط مختلف کشور (جدول 1) از بانک ژن مؤسسه تحقیقات جنگلها و مراتع کشور تهیه شد و در اواخر اسفند ماه سال 89 در گلدانهای Giffy کشت گردید و در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی با سه تکرار انجام شد. این آزمایش در سال زراعی 91 در مزرعه آموزشی و پژوهشی ایستگاه البرز مؤسسه جنگلها و مراتع کشور واقع در استان البرز به اجرا در آمد. متوسط بارندگی این منطقه حدود 245 میلیمتر با حداقل درجه حرارت آن 20- درجه سانتیگراد و حداکثر درجه حرارت آن 38 درجه سانتیگراد بود. این منطقه در عرض جغرافیایی 35 درجه و 48 دقیقه شمالی و 51 درجه شرقی و ارتفاع 1320 متری از سطح دریا قرار دارد. جهت باد غالب منطقه نیز از شرق و جنوبشرقی بود. نشاءها اوائل اردیبهشت پس از کرتبندی و آبیاری جهت کاشت با گلدانهای Giffy به زمین اصلی مزرعه آموزشی و پژوهشی ایستگاه البرز انتقال داده شد. کشت نشاءها بوسیله دست با قرار دادن 7 بوته روی هر ردیف با فاصله 40 سانتیمتر از هم (جمعاً 42 بوته در هر پلات)، در هر پلات یا واحد آزمایشی که شامل 6 ردیف است با فاصله 50 سانتیمتر انجام شد. فاصله بین دو کرت 2 متر در نظر گرفته شد. دادههای مربوط به هر گونه در آزمایشهای ژرمیناتور و گلخانه به صورت جداگانه با استفاده از نرمافزار SAS مورد تجزیه واریانس ساده و مرکب قرار گرفتند. برای آزمون نرمال بودن توزیع دادهها، از روشAnderson وDarling (1954) در سطح معنیداری 05/0 استفاده شد و پس از تأیید اختلاف معنیدار بین ژنوتیپها، مقایسهی میانگین به روش دانکن در سطح معنیداری 05/0 انجام شد.
ارزیابی صفات
در این بررسی 12 صفت مندرج شده در جدول 1 مورد ارزیابی قرار گرفت. ارتفاع بلندترین ساقه به عنوان ارتفاع بوته در نظر گرفته شد. زمان گلدهی به صورت تعداد روز از تاریخ کاشتن تا ظهور اولین گل در هر بوته حساب شد و تاریخ زمان برداشت گلها3 نیز به صورت تعداد روز از تاریخ کاشتن تا برداشت محاسبه گردید. پس از جمعآوری سرشاخههای گلدار گیاه در مرحله گلدهی کامل، تعداد گل هر پنج بوته شمارش و میانگین آنها به عنوان تعداد گل در هر بوته به ثبت رسید. اندازهگیری عملکرد تر سرشاخه با ترازوی دیجیتالی با دقت 01/0 گرم انجام گردید، سپس گلها در سایه و دمای مناسب بهطور طبیعی خشک شدند. پس از یک هفته عملکرد خشک سرشاخه هم اندازهگیری شد. درجه حرارت تجمعی زمان گلدهی و درجه حرارت تجمعی تاریخ برداشت بر مبنای شاخص دمایی درجه حرارت تجمعی رشد روزانه4 (GDD) از رابطه زیر محاسبه شد (Frank et al.,1993). پس از رسیدگی کامل برداشت بوتهها در اواخر خرداد ماه صورت گرفت.
رابطه 2--------------------------------------------------
Tb: دمای پایه 6 درجه سانتیگراد برای بابونه
Tmax و Tmin: دمای حداکثر و حداقل روزانه
جدول ا------------
برای استخراج و اندازهگیری اسانس، نمونهها در مرحله گلدهی کامل بوتهها، جمعآوری شد و پس از توزین 80 گرم از گیاه خرد شده، اندازهگیری اسانس با استفاده از دستگاه کلونجر (طراحی شده براساس دارونامه بریتانیا) انجام شد (Anonymous, 1980). جهت محاسبه درصد و عملکرد اسانس، نیاز به وزن خشک است به همین منظور مقدار رطوبت موجود در نمونه را با برداشتن 5 گرم از آن و قرار دادن آن در دمای 50 درجه سانتیگراد در آون، به مدت حداقل 24 ساعت صورت میگیرد. نمونه خشک شده، بهطور دقیق بعد از رطوبتزدایی وزن میشود تا وزن خشک درست در رابطه قرار گیرد. برای محاسبه درصد و عملکرد اساس از رابطه زیر استفاده شد (Siddiqui et al., 2006؛ عامری و همکاران، 1386؛ دستبرهان و همکاران، 1390):
رابطه 1--------------------
عملکرد بیوماس × درصد اسانس= عملکرد اسانس
نتایج
نتایج تجزیه واریانس (جدول 2) نشان داد که بین جمعیتهای بابونه Anthemis haussknechtii مورد مطالعه از نظر عملکرد اسانس در سطح احتمال 5 درصد و برای سایر صفات در سطح احتمال یک درصد اختلاف معنیداری وجود داشت.
مقایسه میانگین صفات
الف- قطر طولی و عرضی تاج پوشش
روش مقایسه میانگین داده ها بروش دانکن استفاده شد (جدول 3). در مورد صفت قطر طولی تاج پوشش جمعیت کوهدشت و سنندج بیشترین (به ترتیب 45 /33 و 17/33 سانتیمتر) و جمعیتهای سقز و ایلام پایینترین (به ترتیب 38/23 و 94/18 سانتیمتر) مقدار را برای این صفت دارا بودند. همچنین در صفت قطر عرضی تاجپوشش نیز جمعیتهای سنندج، کوهدشت و کرمانشاه بالاترین مقدار (به ترتیب 17/20، 81/26 و 01/25 سانتیمتر) و جمعیتهای سقز و ایلام کمترین مقدار میانگین (به ترتیب 62/16 و 86/13 سانتیمتر) را برای این صفت داشتند.
ب- ارتفاع و تعداد گل در بوته
صفت ارتفاع بوته برای جمعیت سنندج بیشترین مقدار میانگین (71/20 سانتیمتر) را داشت. با بررسی صفت تعداد گل در بوته جمعیت سنندج بیشترین (55/91 گل در بوته) و جمعیتهای سقز و ایلام برای هر دو صفت کمترین میانگین (به ترتیب 10/12 و 18/11 سانتیمتر ارتفاع و 55/26 و 29/26 گل در بوته) را دارا بودند. با در نظر گرفتن این صفات جمعیت سنندج از بیشترین مقدار رشد رویشی و جمعیتهای سقز و ایلام کمترین میزان رشد رویشی را داشتند.
ت- زمان گلدهی و برداشت
در مورد صفت زمان گلدهی و برداشت جمعیت سنندج از بیشترین (به ترتیب 43/64 و 03/83 روز) و جمعیتهای کرمانشاه، آذربایجانغربی و کوهدشت (به ترتیب 03/39، 33/38 و 36 روز تا گلدهی و 80/57، 33/59 و 36 روز تا برداشت) از کمترین مقدار میانگین برخوردار بودند. نتایج مقایسه میانگین زمان برداشت، مشابهت بالایی با زمان گلدهی داشت که نشاندهنده طول دوره رشد کوتاهتر برای این 3 جمعیت میباشد.
ث- وزن تر و خشک سرشاخه
بررسی صفات وزن تر و خشک سرشاخه نشان داد که در هر دو صفت، جمعیتهای سقز و ایلام با سایر جمعیتها، تفاوت معنیدار داشته و از پایینترین مقدار (به ترتیب 33/1113 و 71/1416 گرم در هکتار) برای این دو صفت برخوردارند. سایر جمعیتها در این دو صفت تفاوت معنیداری را با یکدیگر نشان ندادند.
ج- درصد و عملکرد اسانس
بررسی صفت درصد اسانس نشان داد که جمعیت سقز بالاترین میانگین (13/0 درصد) و جمعیت آذربایجانغربی کمترین مقدار میانگین (05/0 درصد) را داشت و سایر جمعیتها اختلاف معنیداری با یکدیگر نشان ندادند. با بررسی مقادیر صفت عملکرد اسانس، جمعیتهای کوهدشت و کرمانشاه بیشترین مقدار عملکرد اسانس (به ترتیب 03/1 و 04/1 گرم در هکتار) و جمعیتهای ایلام و سقز (به ترتیب 33/0 و 54/0) کمترین مقدار میانگین عملکرد اسانس را داشتند.
ح- درجه حرارت تجمعی رشد روزانهزمان گلدهی و برداشت (GDD)
جمعیتهای سنندج و سقز برای درجه حرارت تجمعی رشد روزانهزمان گلدهی و برداشت، بالاترین مقدار میانگین (به ترتیب 1035 و 882 درجه سانتیگراد تا زمان گلدهی و 1331 و 1128 درجه سانتیگراد تا زمان برداشت) را داشتند و میانگین سایر جمعیتها در مورد این دو صفت با یکدیگر اختلاف معنیداری نداشتند. این مقدار روز برای این جمعیتها نشاندهنده دیررس بودن این گونه در شرایط کرج میباشد و از جمعیتهای دیگر دیرتر به گل رفتند. جمعیت کوهدشت نیز نسبت به سایر جمعیتها زودرستر است و برای گلدهی به 585، و برای برداشت به 974 درجه سانتیگراد حرارت نیاز داشتند.
جمعیتهای ایلام و سقز کمترین مقدار رشد رویشی و کمترین مقدار عملکرد اسانس را دارا بودند. اگرچه جمعیتها برتری مشهودی را داشتند ولی به دلیل حجم کم ماده اولیه تولیدی در نهایت میزان عملکرد اسانس کمتری در مقایسه با سایر جمعیتها نشان داده است. همچنین جمعیت سنندج علیرغم حجم رویشی بالاتر که میتواند به دلیل دوره رویشی طولانیتر آن باشد از مقدار عملکرد اسانس پایینتری نسبت به جمعیتهای کوهدشت و کرمانشاه برخوردار بود. جمعیتهای کوهدشت و کرمانشاه از لحاظ اکثر صفات بهویژه زودرس بودن در جایگاه مطلوبی در مقایسه با سایر جمعیتها قرار دارند و در مجموع این گونه ها از ارجعیت بالاتری برخوردار بودند.
ضرایب همبستگی بین صفات
بیشترین همبستگی مثبت و معنیدار به ترتیب بین قطر بزرگ و قطر کوچک تاج پوشش (97/0 %)، زمان گلدهی و درجه حرارت تجمعی رشد روزانه زمان گلدهی (94/0 %)، درجه حرارت تجمعی رشد روزانه زمان گلدهی و درجه حرارت تجمعی رشد روزانه زمان برداشت (93/0 %)، زمان گلدهی و زمان برداشت (92/0 %)، وزن تر و خشک سرشاخه (92/0 %)، ارتفاع بوته و تعداد گل در بوته (91/0 %)، وزن خشک سرشاخه و عملکرد اسانس (90/0 %) و زمان گلدهی و درجه حرارت تجمعی رشد روزانه زمان برداشت (90/0 %) بود. همچنین بین صفات وزن تر و خشک سرشاخه با درصد اسانس (به ترتیب 57/0- % و 55/0- %) همبستگی منفی و معنی دار وجود داشت (جدول 4).
تجزیه رگرسیون گام به گام
تجزیه رگرسیون برای عملکرد اسانس بعنوان متغیر تابع نتایح نشان داد که 2 صفت عملکرد سرشاخه خشک و درصد اسانس به ترتیب وارد مدل شده و جمعاً 66/95 درصد از تغییرات صفت عملکرد اسانس را توجیه نمودند (جدول 5). با توجه به ضرایب رگرسیون به دست آمده مشاهده میشود که بیشترین ضرایب مثبت رگرسیون مربوط به عملکرد خشک سرشاخه میباشد.
جدول 2-5-----------------
بحث
نتایج تجزیه واریانس با نتایج (کهنمو و همکاران، 1388؛ مهدیخانی و همکاران، 1386) مطابقت داشت. این محققین تنوع فنوتیپی بالایی برای عملکرد بیولوژیک، عملکرد اقتصادی، تعداد گل در بوته و درصد اسانس در تودههای بابونه آلمانی گزارش نمودهاند. این نتیجه حاکی از تنوع قابل ملاحظهی جمعیتهای بابونه برای صفات مورد بررسی است. بنابراین تجزیههای بعدی برای مطالعه دقیق ارتباط صفات و تعیین مهمترین آنها انجام گرفت. تنوع مشاهده شده بین افراد را با توجه به صفات کمی اندازهگیری شد، این تنوع ممکن است به علت اختلافات جمعیتی افراد یا به علت اختلافات شرایط محیطی و یا گاهی توسط اثرات متقابل جمعیت و محیط به وجود آمده باشد (عثمانی و سی و سه مرده، 1388). یکی از نتایج افزایش ارتفاع بوته، تشکیل برگهای جدید در بالای گیاه است که برگهای جوان با کارایی بیشتر، معمولاً در بالای برگهای قدیمی قرار دارند و مقدار بیشتری از نور خورشید را دریافت میکنند. این خصوصیت گیاه، کارآمدترین برگها را در بهترین موقعیت از نظر فتوسنتز قرار میدهد (تایز و زایگر، 1379؛ مظاهری، 1373). پایین بودن میانگین جمعیتهای مورد بررسی در صفات ارتفاع بوته، زمان گلدهی، طول و قطر نهنج و عملکرد گل بابونه با نتایج (عزیزی و همکاران، 1387؛ احمدیان و همکاران، 1389) مطابقت داشت. این محققین با افزایش مصرف کودهای آلی باعث بهبود معنیدار این صفات در گیاه بابونه شدند.
نتایج آزمایشات مختلف نشان داده است که با طولانی شدن دوره رشد بابونه، چنانچه رطوبت کافی در فصل تابستان تأمین گردد، باعث تداوم گلدهی و در نتیجه امکان برداشت چندین نوبت گل فراهم میشود (Gasic & Lukic, 1990؛ Gasic et al., 1991). کمترین مقدار میانگین عملکرد اسانس جمعیتهای ایلام و سقز که با نتایج امیدبیگی (1378) مطابقت داشت میتواند مربوط به پایین بودن وزن خشک این جمعیتها باشد. در نتایج تجزیه همبستگی صفات رویشی دارای رابطه مثبت و معنیداری با وزن تر و خشک سرشاخه میباشند. این نتیجه نشان داده است که با افزایش دوره رویشی، دوره گلدهی و به دنبال آن اجزای عملکرد گل نیز افزایش یافته و میزان وزن تر و خشک سرشاخه بیشتر شده است. بابونه از نظر رشد زایشی گیاهی نامحدود است لذا، تعداد شاخه گلدهنده از اجزای عملکرد گیاه محسوب شده و نقش مهمی در تولید و عملکرد گل دارد (دادخواه و همکاران، 1388). در نتایج تجزیه رگرسیون بیشترین ضرایب مثبت رگرسیون عملکرد اسانس، نشانگر نقش اساسیتر این صفات در افزایش عملکرد و قابلیت اصلاحی این صفات میباشد که با ضرایب همبستگی مربوطه مطابقت دارد.
جمعیتهای کوهدشت و کرمانشاه به دلیل داشتن عملکرد بالا در وزن تر و خشک سرشاخه و اسانس برای بهرهبرداران نظیر مراکز تحقیقاتی، دانشگاهها و بخشهای خصوصی که به امر کشت و اهلی کردن گیاهان دارویی مبادرت دارند قابل توصیه میباشند. جمعیتهایی نظیر سنندج و سقز بدلیل داشتن دوره زیاد روز تا گلدهی، برداشت و درجه حرارت تجمعی رشد روزانه برای مناطق گرمسیری با طول دوره روز زیاد از نظر دما و نور قابل توصیه میباشند. همچنین جمعیت گچساران با دوره کم روز تا گلدهی، برداشت و درجه حرارت تجمعی رشد روزانه میتواند قابل کشت در مناطق معتدله و سردسیر کشور باشد.
تشکر وقدردانی
بدین وسیله از رئیس و معاونتهای محترم پژوهشی موسسه تحقیقات جنگلها و مراتع کشور، به دلیل تأمین هزینه این تحقیق وهمکاران آزمایشگاه گروه بانک ژن منابع طبیعی قدردانی میگردد. همچنین لازم دانم از جناب آقای دکتر عبدالله محمدی استاد محترمم در دانشکده کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه آزاد اسلامی واحد کرج و جناب آقای مهندس شفیعی مسئول آزمایشگاه باغبانی این دانشکده سپاس فراوان دارم.