نویسندگان
1 عضو هیئت علمی مرکز تحقیقات کشاورزی و منابع طبیعی یزد
2 کارشناس ارشد مرکز تحقیقات کشاورزی و منابع طبیعی استان یزد
3 دانش آموخته کارشناس ارشد زراعت دانشگاه آزاد اسلامی میبد
4 کارشناس ارشد سازمان تحقیقات، آموزش وترویج کشاورزی
چکیده
کلیدواژهها
گاوزبان (Borago officinalis. L) گیاهی یکساله، دولپه و متعلق به خانواده بوراژیناسه است. منشأ گاوزبان منطقه مدیترانه بوده و در حال حاضر به صورت وحشی در کشورهای منطقه مدیترانه، اروپا و آمریکای شمالی رشد و نمو می کند (زرگری، 1375).
گاوزبان دارای خواص دارویی فراوانی است. این گیاه آرام بخش بوده، در کاهش استرس تأثیری فوق العاده داشته و غنی از مواد معدنی و سرشار از پتاسیم است. جوشانده آن کاهش دهنده تب و نرم کننده سینه بوده و دم کرده آن در افزایش شیر مادر مؤثّر است (Henz et al., 2000). تاننهای موجود در گیاه خاصیت قابضکننده دارند؛ و موسیلاژ آن عامل کمپلکس و ضد سرفه میباشد. از این گیاه در تسکین درد، برطرف نمودن اختلالات کلیه و مثانه، تصفیه و دهیدروژنه کردن خون، درمان التهاب روده، رماتیسم و عوارض ناشی از یائسگی و برونشیت استفاده میکنند (Chung et al., 2002).
جوانه زدن، بارور شدن و رسیدن محصول نیازمند مقادیر مناسبی از فسفر است که سبب سهولت جذب ازت توسط گیاهان نیز می گردد (Ademar et al., 2003). فسفر به شکل H2PO4- و HPO42- قابل جذب گیاه بوده؛ و کمبود آن بر باروری خاک تأثیر منفی دارد. فسفر در خاکهای قلیایی به وسیله کلسیم و منیزیم، و در خاکهای اسیدی توسط آلومینیوم و آهن تثبیت و غیرقابل جذب میگردد. بیشینه محلولیت آن در اسیدیته 6 تا 5/6 میباشد. حتی در این اسیدیته نیز قسمت اعظم فسفری که به خاک داده میشود به سرعت تثبیت میگردد؛ و از دسترس گیاه خارج میشود (جامی الاحمدی و همکاران، 1385). فسفر در ذخیره و انتقال انرژی شیمیایی، ساختمان سلولی و بسیاری از فعالیتهای حیاتی گیاه دخالت داشته، رشد و رسیدگی محصول را تسریع نموده؛ و کیفیت مصرفی بافتهای سبزینهای را افزایش میدهد. با کمبود فسفر، انتقال آن از برگهای مسن به سوی برگهای جوان انجام، و هم زمان با رشد زایشی به میوه و دانه انتقال مییابد (کوچکی و سرمدنیا، 1387).
انتخاب تراکم بوته مناسب، از عوامل مؤثر در افزایش عمل کرد در واحد سطح و همچنین استفاده بهینه از شرایط و امکانات موجود پیرامون گیاه میباشد. بر مبنای گزارش آرویی (1385) با افزایش تراکم کاشت در فلفل دارویی، ارتفاع بوته و تعداد و طول انشعابات فرعی کاهش یافت. همچنین در مرحله زایشی، افزایش تراکم کاشت همراه با کاهش عملکرد میوه (تعداد، حجم و وزن) در تکبوته مشاهده گردید.
مواد و روشها
به منظور ارزیابی اثرات کود حاوی فسفر و تراکم کاشت (فاصله ردیف) بر عملکرد گل و سایر خصوصیات گیاه دارویی گاوزبان، آزمایشی در ایستگاه تحقیقاتی مهریز واقع در 30 کیلومتری جنوب شرقی یزد با مختصات عرض جغرافیایی31 درجه و 36 دقیقه و 14 ثانیه شمالی و طول جغرافیایی 54 درجه و 27 دقیقه و 56 ثانیه شرقی در سال زارعی 1388 به اجرا در آمد. ارتفاع مزرعه از سطح دریا حدود 1450 متر است که در تقسیم بندی کوپن در اقلیم خشک و گرم واقع گردیده؛ و متوسط بارندگی و درجه حرارت سالیانه آن به ترتیب 8/66 میلی متر و 28 درجه سانتیگراد است. بر مبنای آزمایشی که قبل از کاشت بر روی خاک مزرعه محل آزمایش و در عمق صفر تا 40 سانتیمتری انجام شد، بافت خاک مزرعه لومی شنی و عمومأ از رده ارید یسول و گروههای بزرگ آن از نوع هایدارجیدز با جرم مخصوص ظاهری 4/1 گرم بر سانتیمترمکعب بود.
زمین محل آزمایش در پاییز شخم خورده و کود پتاس بر اساس آزمون خاک و به مقدار 150 کیلوگرم در هکتار مصرف شد و کود حاوی فسفر بر اساس تیمارهای آزمایش توزین وتوسط دیسک با خاک مخلوط گردید. پس از آماده شدن بستر بذر عملیات کاشت در تاریخ 03/07/1388 انجام شد. آزمایش به صورت کرتهای خردشده در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی در سه تکرار تدوین گردید. عامل اصلی شامل چهار سطح کود حاوی فسفر (شاهد، 50، 100 و 150 کیلوگرم فسفر در هکتار) و عامل فرعی دارای سه نوع فاصله ردیف کاشت (20، 40 و60 سانتیمتر) بود. هر پلات فرعی شامل 6 ردیف کاشت به فواصل تیمارهای آزمایشی به طول8 متر بود. فاصله کرتهای فرعی 5/0 متر و فاصله کرتهای اصلی از یک دیگر یک متر بود. طی عملیات کاشت ابتدا فاصله ردیف ها به وسیله طناب، مشخص و با کج بیل شیارهای لازم در خاک ایجاد شد. سپس با توجه به علامتهای روی طناب در فواصل 10 سانتیمتر 2 عدد بذر در عمق 4-3 سانتی متری کاشته شد. عملیات کاشت به صورت خشکهکاری بود؛ و پس از کاشت، تمامی کرتها آبیاری شدند. برای جلوگیری از اثر سله بندی و ایجاد مشکل در ظهور گیاهچه، خاک سطحی تا زمان خروج گیاهچه در حالت مرطوب نگه داری گردید. آبیاری پس از استقرار گیاه نیز با لحاظ نمودن وضعیت جوی هر 6 تا 8 روز انجام شد. تنک کردن مزرعه نیز در مرحله 4برگی گیاه با استفاده از کارگر صورت گرفت.
جدول 1-2----------------------
به منظور تعیین عملکرد گل، گلهای چهار ردیف وسط هر واحد آزمایشی پس از حذف اثرات حاشیه در طی چند نوبت برداشت گردید. نمونه ها پس از رطوبت گیری در هوای آزاد، به مدت 48 ساعت در حرارت 70 درجه سانتی گراد آون، خشک و با ترازویی با دقت یک صدم گرم توزین شدند. پس از پایان برداشت گل، به منظور تعیین زیستتوده (بایومس) کل نسبت به برداشت تمامی اندامهای گیاه از چهارخط وسط هر واحد آزمایشی (پس از حذف اثر حاشیه) اقدام و مواد برداشت شده توزین گردید. قبل از برداشت، صفت های دیگری از جمله طول ساقه گل دهنده، تعداد گل در هر بوته و ارتفاع بوته نیز در هر واحد آزمایشی اندازه گیری شد. تعداد روز تا شروع گلدهی نیز در تیمارهای مختلف یادداشت برداری گردید. تجزیه و تحلیل دادههای حاصله با استفاده از نرم افزار SAS و مقایسه میانگینها در سطح احتمال 5 درصد بر اساس آزمون چنددامنه ای دانکن صورت گرفت.
نتایج
تعداد روز تا گلدهی
تجزیه واریانس داده ها نشان داد که کود حاوی فسفر بر تعداد روز تا گلدهی اثر معنیداری نداشت، ولی اثر تراکم کاشت بر این صفت در سطح احتمال 5 درصد معنیدار بود (جدول 3). مقایسه میانگین های اثر سطوح مختلف کود فسفردار بر صفت تعداد روز تا گلدهی نشان داد که با افزایش میزان مصرف فسفر، گلدهی زودتر اتفاق افتاد. کوتاهترین زمان رسیدن به گلدهی (208 روز) مربوط به تیمار 150 کیلوگرم فسفر در هکتار بود که با کاهش مصرف کود فسفر به سطح شاهد، به 216 روز افزایش یافت (جدول 4). فاصله ردیفهای کاشت نیز بر تعداد روز تا گلدهی مؤثر بود به طوری که با افزایش فاصله ردیف ها
زمان گلدهی کاهش و با افزایش تراکم کاشت، افزایش (اثر تأخیری) یافت (جدول 5). کمترین مدت زمان رسیدن به مرحله گلدهی مربوط به تیمار 150 کیلوگرم کود فسفردار و فاصله ردیف کاشت 60 سانتی متر بود (نمودار 1).
تجزیه واریانس داده ها حاکی از آن بود که کود حاوی فسفر ارتفاع بوته را تحت تأثیر قرار نداد، امّا اثر فاصله ردیفهای کاشت بر ارتفاع بوته در سطح احتمال 5 درصد معنی دار گردید (جدول 3). مقایسه میانگین های اثر سطوح مختلف کود فسفردار بر ارتفاع بوته نشان داد که بیشترین ارتفاع بوته (22/72 سانتی متر) مربوط به تیمار 150 کیلوگرم کود فسفر بود. با کاهش مصرف کود مزبور ارتفاع بوته نیز کاهش یافت. از نظر فاصله ردیف کاشت نیز بیشینه ارتفاع بوته (42/72 سانتی متر) متعلق به فاصله ردیف 20سانتی متر بود. با افزایش فاصله ردیف کاشت، ارتفاع بوته نیز کاهش یافت (جدول های 4 و5). بیشینه ارتفاع بوته (77 سانتیمتر) مربوط به تیمار مصرف 150 کیلوگرم کود حاوی فسفر در فاصله ردیف کاشت 20 سانتیمتر بود (نمودار 2).
اثر کود حاوی فسفر و اثر فاصله ردیف های کاشت بر صفت تعداد گل در بوته بهترتیب در سطح احتمال 1 و 5 درصد معنیدار بود (جدول 3). مقایسه میانگین های اثر سطوح مختلف کود فسفردار بر تعداد گل در بوته نشان داد که با افزایش میزان مصرف فسفر تعداد گل در بوته افزایش یافت، بهطوری که بیشترین تعداد گل در بوته (2/436) مربوط به تیمار 150 کیلوگرم کود بود. کمینه تعداد گل در بوته (397) در تیمار شاهد (عدم مصرف کود) مشاهده شد (جدول 4). بیشینه تعداد گل در بوته (8/440) مربوط به فاصله کاشت 60 سانتی متر بود؛ که با فاصله کاشت 40 سانتی متر در یک گروه آماری قرار داشت؛ ولی اختلاف آن با فاصله کاشت 20 سانتی متر معنیدار بود (جدول 5). مقایسه میانگین اثرات متقابل نشان داد که تیمار 150 کیلوگرم کود حاوی فسفر و فاصله ردیف 20 سانتی متر با تعداد 9/910 گل در بوته برترین تیمار بود (نمودار 3).
جدول 3---------------
تجزیه واریانس داده ها نشان داد که اثر فسفر و نیز اثر فاصله ردیف های کاشت بر عملکرد گل در سطح احتمال 1 درصد معنیدار بود، ولی اثر متقابل فسفر در فاصله ردیف های کاشت بر عملکرد گل معنیدار نگردید (جدول 3). مقایسه میانگینها نیز نشان داد که با افزایش مقدار مصرف کود حاوی فسفر عملکرد گل نیز افزایش یافت، بهطوری که سطح 150 کیلوگرم کود فسفردار با تولید 9/682 کیلوگرم گل در هکتار بیشترین عملکرد را داشت؛ و اختلاف آن با سایر سطوح معنی دار بود. مقایسه میانگین های عملکرد گل مابین فواصل ردیف های کاشت مؤید وجود اختلاف معنی دار در سطح احتمال 5درصد آزمون دانکن بود؛ بهطوری که فاصله ردیف کاشت 20 سانتی متر با تولید 4/778 کیلوگرم گل در هکتار بیشترین مقدار عملکرد را به خود اختصاص داد؛ و بعد از آن بهترتیب فاصله های کاشت 40 و 60 سانتی متر قرار داشتند (جدول های 4 و 5).
تجزیه واریانس داده ها (جدول 3) نشان داد که زیست توده کل تحت تأثیر کود حاوی فسفر قرار نگرفت؛ ولی اثر فاصله ردیف های کاشت بر این صفت در سطح احتمال 1% معنی دار بود. مقایسه میانگینها نشان داد که تولید زیستتوده با مصرف کود فسفردار افزایش یافت (جدول 4). اثر فاصله ردیف های کاشت بر بایومس کل معنی دار بود. بیشینه مقدار این صفت (6745 کیلوگرم در هکتار) در فاصله ردیف 20 سانتی متر مشاهده گردید. با افزایش فاصله ردیف های کاشت بایومس کل کاهش یافت.
نمودار-----------------------
بحث و نتیجه گیری
پس از باز شدن اولین گل در گیاه گاوزبان افزایش ارتفاع ساقه تا قاعده گلآذین تقریباً متوقف میشود. از این مرحله به بعد گلآذین همراه با باز شدن گلها رشد کرده و ارتفاع بوته را افزایش میدهد. به عبارت دیگر ارتفاع نهایی گیاه توسط طول گلآذین و درنتیجه توقف رشد آن تعیین میگردد (اکبرزاده و همکاران، 1389). بنابراین از این جهت که رشد ساقه اصلی متوقف میشود، مشابه گیاهان رشدمحدود است. افزایش ارتفاع در فاصله کم تر ردیف کاشت در ابتدای فصل رشد ناشی از طویل شدن ساقه اصلی است. بنابراین ممکن است رقابت برای کسب نور، به عنوان عامل افزایش ارتفاع بوته در فاصله ردیف های کم تر تلقی شود (کوچکی و سرمدنیا، 1387).
در گیاه گاوزبان با تشکیل گلآذین، رشد رویشی نه تنها متوقف نمی گردد، بلکه همزمان با رشد زایشی ادامه مییابد. این مسأله نشان میدهد که پتانسیل تولید گلچهها در روی هر گلآذین بعد از تشکیل تعداد معینی گلآذین در هر بوته، به وضعیت تغذیهای گیاه بستگی دارد (اکبری نیا و همکاران، 1386).
مطالعه و بررسی گاوزبان نشان داده است که برگهای این گیاه حاوی مواد مؤثره دارویی میباشد؛ و از این نظر از ارزش فراوانی برخوردار هستند؛ زیرا مقدار موسیلاژ و پتاسیم برگها بالا و درصد سدیم آن ها پائین است. اما چون برگها حاصل مراحل اولیه رشد می باشند، برداشت آن ها از نظر اقتصادی مقرون به صرفه نیست (اکبری نیا و همکاران، 1386). در مراحل بعدی، رشد ساقهها اتفاق می افتد. به علت تجمع زیاد سدیم در بافت ساقه و احتمال ایجاد مشکل برای بیماران قلبی، این اندام نیز برای مصرف مناسب نیست (آزرمجو و همکاران، 1388). به نظر میرسد تنها قسمت گیاه که میتواند به عنوان فرآورده دارویی مصرف گردد، گلآذین گاوزبان است (امیدبیگی، 1384). گلآذین را میتوان در چینهای متعدد برداشت کرد. بررسی ها (اکبرزاده و همکاران، 1389) نشان داده است که بازشدن 50-25 درصد گلها بهترین زمان برداشت گلآذین می باشد. در این مرحله مواد مؤثره گیاه در حد بالایی است.
هر ساقه عمودی گاوزبان در انتها به گل آذین ختم میشود. فاصله ردیف 20 سانتی متر بیشترین تعداد ساقه فرعی و اصلی را در مترمربع به خود اختصاص داد. بنابراین ترکیب مناسب تعداد بوته و تعداد ساقه فرعی باعث شد که تعداد گل در هر بوته در فاصله ردیف 20 سانتی متر بیشینه مقدار گل را در واحد سطح داشته باشد. کاهش تعداد گل در هر بوته در اثر افزایش فاصله ردیف نشان دهنده اهمیت بیش تر تعداد بوته در واحد سطح نسبت به رشد تک بوته است. افزایش تراکم و درنتیجه ساقه عمودی بیش تر در واحد سطح عامل اصلی برتری فاصله ردیف 20 سانتی متر در میزان گل تولیدی در واحد سطح نسبت به دیگر فواصل میباشد.
در این آزمایش با افزایش کود حاوی فسفر در هر واحد آزمایشی، تعداد گل در هر بوته و عمل کرد گل در واحد سطح افزایش یافت؛ و بیشترین تعداد گل در بوته و بیشینه عملکرد گل در واحد سطح در تیمار مصرفی 150 کیلوگرم کود در هکتار مشاهده شد. بر اساس نظریه Guilford و همکاران (1970) نقش فسفر در مکانیسم های انتقال انرژی و فرآیندهای زایشی بسیار مهم است. بنابراین کاهش میزان فسفر باعث تأخیر گلدهی و کاهش مقدار آن می شود.
تجمع وزن خشک کل بوته در گاوزبان شبیه سایر محصولات زراعی و به صورت منحنی سیگموئیدی (کوچکی و سرمدنیا، 1387) بود. به طوری که تا مدتی پس از سبز شدن سرعت رشد گیاه کم بود؛ و بعد از آن مرحله رشد سریع آغاز شد. این مرحله تا کامل شدن رشد گل آذین ساقههای فرعی ادامه داشت؛ و طی آن وزن خشک کل بوته در واحد سطح در حال افزایش بود. پس از آن، مدتی روند رشد ثابت بود؛ و نهایتاً با قهوه ای شدن و ریزش گلها و همچنین پرشدن و ریزش دانه ها وزن خشک گیاه کاهش یافت. پس از شروع رشد عمودی ساقهها و ایجاد گلآذین و همچنین پیری و ریزش برگها، نقش برگ در وزن خشک کل بوته کاهش یافت. این صفت بیش تر تحت تأثیر وزن خشک ساقه و گل آذین قرار میگیرد. در این خصوص وزن خشک گلآذین اثر بیش تری دارد. این امر نشان میدهد که گلآذین، جوانتر بوده و انتقال مواد از ساقه به آن در راستای پر کردن دانهها میباشد.
فسفر نقش بهسزائی در گسترش سیستم ریشه ای گیاه ایفا می کند. با افزایش فسفر عمق نفوذ ریشه افزایش یافته و گیاه آب قابل استفاده بیش تری در اختیار داشته و کم تر تحت تنش آبی قرار گرفته و توانائی تولید زیستتوده بالاتری را خواهد داشت (ملکوتی و نفیسی، 1373). افزایش زیست توده کل در فاصله ردیفهای کم تر به علت افزایش تعداد بوته در واحد سطح میباشد. با افزایش تراکم، وزن خشک تک بوته کاهش مییابد؛ و درصورتی که افزایش تعداد بوته در واحد سطح بتواند جبران کاهش وزن تک بوته را بنماید، و از طرفی محدودیت عوامل رشدی و رقابت درون گونه ای ایجاد نشود، وزن خشک کل در واحد سطح افزایش خواهد یافت. به نظر میرسد که فاصله ردیف20 سانتی متر تراکمی ایجاد میکند که افزایش تعداد بوته، کاهش وزن تک بوته را جبران و وزن خشک در واحد سطح را افزایش میدهد.