نویسندگان
1 کارشناس ارشد سازمان جهاد کشاورزی آذربایجان غربی
2 عضو هیئت علمی دانشگاه آزاد اسلامی واحد خوی
3 عضو هیئت علمی مرکز تحقیقات کشاورزی و منابع طبیعی آذربایجا نغربی
چکیده
کلیدواژهها
مقدمه
آفتابگردان آجیلی از محصولاتی است که عمدتاً بهصورت آجیلی و بعضاً در برخی صنایع غذائی مورد استفاده داشته و در بین ایرانیان و برخی کشورهای جهان جایگاه ویژهای دارد. شهرستان خوی یکی از مناطق مهم و مستعد کشور برای کشت این محصول است که هر ساله حدود30% از اراضی آبی این شهرستان را به خود اختصاص میدهد (بینام، 1389). از دیدگاه تغذیه، روغن آفتابگردان به دلیل داشتن مقادیر فراوانی از اسیدهای چرب اشباعنشده نظیر لینولئیک و اولئیک اسید مورد توجه میباشد. دانه آفتابگردان بسته به رقمهای مختلف دارای 26 تا 50 درصد روغن است (Seiler, 2007).
مصرف بیرویه کودهای شیمیایی در سالهای اخیر صرفنظر از ایجاد آلودگیهای زیست محیطی، باعث بروز مشکلاتی در خاکهای زراعی شده است. پیآمدهای زیانبار اقتصادی و زیستمحیطی ناشی از مصرف بیرویه کودهای شیمیایی و نیز توجه به قابلیتهای ذاتی بسیار جالب توجه و متنوع موجودات خاکزی بهویژه ریزجانداران، موجب گردیده که یکی از مهمترین و کاربردیترین زمینههای مورد تحقیق در مطالعات علمی روز، تلاش برای تولید کودهای زیستی باشد (Bashan et al., 2004). در واقع استفاده از کودهای زیستی در اکوسیستمهای زراعی با هدف حذف و یا کاهش قابل ملاحظه در مصرف نهادههای شیمیایی، یکی از ارکان اصلی و پراهمیت در کشاورزی پایدار محسوب میگردد (Sharma, 2002). افزایش روزافزون بهای نهادهها سبب کاهش صرفه اقتصادی محصولات و نابودی تنوع زیستی و پایداری سیستمهای زراعی شده است. روشهای کشاورزی متداول موفقیت قابل قبولی در مدیریت و استفاده از منابع نداشته؛ و با اتکای بیش از حد به نهاده های مصنوعی و انرژیهای کمکی مانند سوختهای فسیلی، کودها و سموم شیمیایی باعث ایجاد اکوسیستمهای زراعی ناپایدار شده و آلودگیهای زیست محیطی را بهدنبال داشته است. هم چنین استفاده بی رویه از کودهای شیمیایی موجب اختلال در فعالیت های زیستی، فیزیک خاک و تجمع نمک در خاک شده است (Omidi et al., 2009).
در حال حاضرکودهای زیستی در کشاورزی پایدار به عنوان جایگزین کودهای شیمیایی در افزایش حاصلخیزی خاک و تولید محصولات مطرح هستند (Wu et al., 2005). تثبیت زیستی نیتروژن حدود 180 میلیون تن در سال برآورد شده است که 80% آن توسط باکتریهای همزیست و 20 % باقیمانده توسط باکتریهای همیار و آزادزی صورت میگیرد (Tilak et al., 2005). کودهای زیستی اثرات مثبتی در تحریک رشد داشته که به آنها رایزوباکتریهای محرک رشد گیاه (Plant Growth Promoting Rhizobacteria) اطلاق میشود. این کودها در برخی از فرایندهای دخیل در کنترل زیستی پاتوژنهای گیاهی، چرخه عناصر غذایی و استقرار گیاهچه نقش دارند (Wu et al., 2005). کودهای زیستی، در حقیقت مادهای شامل انواع مختلف ریزموجودات آزادزی بوده (Chen, 2006; Vessey, 2003) که طی فرایندهای بیولوژیکی عناصر غذایی اصلی را از فرم غیرقابل دسترس به فرم قابل دسترس تبدیل نموده (Rajendran and Devaraj, 2004; Vessey, 2003) و منجر به توسعه سیستم ریشهای و جوانهزنی بهتر بذر میگردند (Chen, 2006). گروهی از این گونه باکتریها که دارای قابلیت همیاری با گیاه هستند متعلق به جنسهایzospirillum A،Azotobacter،Pseudomonas fluorescens و Bacillus sp میباشند (Tilak et al., 2005; Selosse et al., 2004). باکتریهای Azospirillum و Azotobacter توانایی ساخت و ترشـح مواد زیستی فعال مانند ویتامیـن هایB ، اسید نیکوتینیک، اسید پنتوتنیک، بیوتیـن، اکسینها، جیبرلینها و غیره را در محیط ریشه گیاه دارند. این مواد نقش مفید و موثری در افزایش رشد ریشه دارند (Kader, 2002). از طرف دیگر، Azotobacter قادر به تولید ترکیبهای ضد قارچی علیه بیماریهای گیاهی بوده، جوانهزنی و بنیه گیاهچه را تقویت نموده و رشد پایه گیاهی را بهبود میبخشد (Chen, 2006). باکتریAzospirillum علاوه بر تثبیت نیتروژن، با تولید مواد محرک رشد، سبب بهبود رشد ریشه و متعاقب آن افزایش سرعت جذب آب و عناصر غذایی گردیده و از این طریق بر روند افزایش عملکرد تأثیر میگذارد (Tilak et al., 2005; Saxena, 1993 ). استفاده مداوم از کودهای شیمیایی رایج میتواند فعالیت باکتریایی و حاصلخیزی خاک را بهطور محسوسی کاهش دهد (Parham et al., 2003). استفاده از کودهای زیستی از مؤثرترین شیوههای مدیریتی برای حفظ کیفیت خــاک در سطح مطلوب محسوب میگردد (et al., 2006 Kokalis-Burelle). تعداد قابل توجهی از گونههای باکتریایی و قارچی خاک دارای روابط کارکردی با گیاهان بوده و اثرات مفیدی بر رشد آنها دارند (Vessey, 2003). نشان داده شده است که استفاده از ازتوباکتر منجر به افزایش محتوی نیتروژن در غلات می شود (Bashan et al., 2004). باکتریهای Azotobacter و Azospirillum نیز (همانند Azospirillum ) توانائی ساخت و ترشح مواد زیستی مانند جیبرلین، بیوتین و اکسین را در محیط ریشه گیاه داشته و نقش مفید و موثری در افزایش رشد ریشه ایفا مینمایند (Vessey, 2003). طبق تحقیقات انجام شده در ارزن و ذرت، کاربرد کودهای زیستی همراه با کاهش 50 درصدی در مصرف مقادیر توصیهشده کودهای شیمیایی، موجب افزایش عملکرد گردید (Bashan et al., 2004; El-Kholy and Gomma, 2000). اثرات مثبت و قابل توجه ازتوباکتر بر رشد و عملکرد گندم نیز رویت شده است (Rai and Gaur, 1998).
هدف از این آزمایش بررسی تأثیر کودهای زیستی بر عملکرد و اجزای عملکرد آفتابگردان آجیلی در شهرستان خوی بود؛ که در راستای آن میتوان در خصوص جایگزین ساختن کودهای زیستی بهعنوان بخشی ازکودهای شیمیایی (نیتروژندار)، افزایش حاصلخیزی خاک و تولید محصولات کشاورزی، حفظ محیط زیست، کاهش هزینههای تولید و استفاده بهینه از پتانسیلهای موجود در منطقه قدری تفکر و کنکاش نمود.
مواد و روشها
این آزمایش در سال 1389 در مزرعه تحقیقاتی ایستگاه تحقیقات کشاورزی و منابع طبیعی شهرستان خـوی با مختصات جغرافیایی '55،°44 طول شرقی و '32،°38 عرض شمالی و ارتفاع 1157 متر از سطح دریا اجرا گردید. اقلیم منطقه، نیمه خشک سرد و بارندگی سالیانه 4/257 میلیمتر بود. مشخصات خاک منطقه در جدول 1 نشان داده شده است.
آزمایش بهصورت فاکتوریل بر پایه طرح بلوکهای کامل تصادفی با 2 عامل و 3 تکرار تدوین و اجرا شد. عامل اول شامل دو توده محلی قلمی (1a) و محلی پستهای (2a) و یک هیبرید وارداتی ترکیهای (3a) به نام confeta بود. عامل دوم چهار سطح مصرف کودهای زیستی حاوی باکتریهای رایج تثبیتکننده نیتروژن را در بر میگرفت؛ که عبارت بودند از 1b (عدم مصرف کود)، 2b [مصرف نیتروکسین (حاوی باکتریهای تثبیتکننده نیتروژن Azospirillum و Azotobacter)]، 3b [مصـرف نیتراژین (حاوی باکتریهای Azospirillum و Azotobacter و باکتری محرک رشد Pseudomonas fluorescens)] و4b [مصرف بیوسوپر(حاوی باکتریهای Azospirillum, AzotobacterPseudomonas fluorescens, و باکتری کنترلکننده عوامل بیماریزای خاکزی Bacillus subtilis)].
برای انجام عملیات زراعی، قطعه زمین انتخابی در پاییز 1388 شخم زده شده و عملیات تکمیلی شامل پخش کود، شخم سطحی، دیسک زدن و ایجاد فارو در بهار 1389 قبل از کاشت صورت گرفت. کشت بهصورت خشکهکاری در تاریخ 28 اردیبهشت 1389 انجام شد. در هر کرت 5 ردیف کاشت در نظر گرفته شد. فاصـله بین ردیفها60 سانتیمتر و طول ردیفها 6 متر، فاصله بین بوتهها در ردیف: 50 سانتیمتر در تودههای محلی (بهواسطه ارتفاع بلند بوتهها)، و 30 سانتیمتر در رقم Confeta (بهعلت کوتاه بودن بوتهها و توصیه شرکت تولیدکننده) بود. کودهای شیمیایی مصرفی اوره بهمیزان 250 کیلوگرم در هکتار (بهصورت 3/1 قبل از کاشت، 3/1 در مرحله هشتبرگی و 3/1 قبل از گلدهی)، سوپرفسفات تریپل بهمیزان150 کیلوگرم در هکتار (قبل از کاشت) و سایرکودها (سولفات منیزیم، سولفات روی و سولفات آهن بهترتیب بهمیزان 100 ، 50 و 200 کیلوگرم در هکتار قبل از کاشت) بودند. کودهای (نیتروکسین، نیتراژین و بیوسوپر) نیز بهمیزان 5/1 لیتر در هکتار و بهصورت بذرمال (تلقیح بذر به صورت آغشتگی کامل با کود مایع) مورد استفاده قرار گرفتند؛ و بذرها پس از خشک شدن در سایه، کشت گردیدند.
آبیاری به دو شکل بارانی با دور آبیاری حدود یک هفته تا قبل از گلدهی و نشتی با دور آبیاری 10 روز انجام شد. مبارزه با علفهای هرز بهصورت دستی در دو مرحله 6 و 12 برگی صورت گرفت. برداشت (برای تعیین صفتهای مورد نظر) با توجه به دوره رویش هر کدام از رقمها، بعد از قهوهای شدن پشت طبقها و با انتخاب تصادفی پنج طبق از هر کرت انجام گردید؛ به اینصورت که ابتدا هیبرید زودرس Confeta (با طول دوره رویش 91 روز)، سپس توده محلی قلمی (با طول دوره رویش 123 روز) و سرانجام توده محلی پستهای (با طول دوره رویش 128 روز) برداشت گردیدند. دادههای به دست آمده تجزیه آماری شدند؛ و مقایسه میانگینها درصورت معنیدار بودن اثر تیمارهای آزمایشی با آزمـون چنددامنهای دانکن در سطح احتمال 5 درصد انجام شد. برای انجام محاسبات فوق از نـرمافزارهای MSTAT-C و EXCELLاستفاده گردید.
نتایج و بحث
ارتفاع بوته
ارتفاع بوته بهطور بسیار معنیداری (p≤0.01) تحت تأثیر کودهای زیستی قرار گرفت (جدول 2) ارتفاع بوته به میزان 7/256 سانتیمتر از تیمار نیتراژین (که با تیمار بیوسوپر اختلاف معنیداری نداشت) و کمینه آن به میزان 5/236 سانتیمتر از تیمار شاهد بهدست آمد (جدول 3). افزایش ارتفاع بوته با توجه به اثر افزاینده کودهای زیستی بر رشـد رویشی قابل توجیه است. افزایش ارتفاع آفتابگردان در اثر تلقیح با باکتریهای افزاینده رشد مشاهده شده است (Shehata and EL-Khawas, 2003). بررسیها نشان داده است که افزایش ارتفاع بوته ارزن بر اثر تلقیح با آزوسپریلوم و ازتوباکتر همراه با کاربرد اوره (Chandrasekar et al., 2005)، و افزایش 5/8 درصدی ارتفاع بوته ذرت بهواسطه تلقیح بذر آن با ازتوباکتر و سودوموناس (Zahir et al., 2000) رخ داده است. ارتفاع بوته به طور بسیار معنیداری (p≤0.01) تحت تأثیر رقم هم قرار گرفت؛ بهنحوی که دو توده محلی پستهای و قلمی که فاقد اختلاف معنیدار بودند، بیشینه ارتفاع بوته را داشتند. بهنظر میرسد که اختلاف ارتفاع به خصوصیات و مشخصات این رقمها مربوط باشد. ارتفاع بلند بوته برای تودههای محلی که از گستردگی و توسعه زیاد ریشه برخوردار نیستند مناسب نیست؛ چون وزن بالای بوتهها بهویژه اندازه طبق، هنگام وزش بادهای تند موجب ورس ریشه شده و بوته ها را سرنگون مینماید؛ در حالیکه رقم Confeta با داشتن توسعه مناسب ریشه و ارتفاع کم در مقابل این عامل خسارتزا مصـون میباشد.
قطر ساقه
قطر ساقه با اختلاف بسیار معنیداری (p≤0.01) تحت تأثیر کودهای زیستی قرار گرفت (جدول 2). بیشینه قطر ساقه بهمیزان 15/36 میلیمتر از تیمار نیتراژین (که با تیمارهای بیوسوپر و نیتروکسین اختلاف معنیداری نداشت) و کمینه آن بهمیزان 70/32 میلیمتر از تیمار شاهد بهدست آمد (جدول 3). بهنظر میرسد وجود ریزموجودات ناشی از کاربرد کودهای زیستی در محیط ریشه (رایزوسفر) تأثیر مثبتی بر رشد گیاه داشته و منجر به افزایش قطر ساقه گردیده است. این امر ممکن است تولید و ترشح ترکیبهای تحریککننده و یا برخی هورمونهای تنظیمکننده رشد که توسط ریزموجودات در خاک تولید شده و رشد گیاه را تحت تأثیر قرار میدهند، مرتبط باشد. کودهای زیستی در رشد آویشن باغی (Thymus vulgaris) و رزماری (Rosmarinus officinalis) تأثیر مثبت داشتند (Leithy et al., 2006; Vital et al., 2002). در تحقیقی که بهمنظور ارزیابی کاربرد همزمان کودهای زیستی و شیمیایی بر صفتهای مورفولوژیک (ریختاری) جو انجام شد، اثر کاربرد کودهای زیستی بر تعدادی از صفتها، از جمله قطر ساقه معنیدار شد (حسنآبادی و همکاران، 1389). قطر ساقه بهطور بسیار معنیداری (p≤0.01) تحت تأثیر رقم نیز قرار گرفت (جدول 2). در این میان توده محلی قلمی (که با توده محلی پستهای اختلاف معنیداری نداشت) با قطر ساقه 83/40 میلیمتر بیشینه این صفت را بهخود اختصاص داد (جدول 3). تنوع قطر ساقه در بین رقمهای مختلف ممکن است از تأثیر محیط، ژنوتیپ و یا اثر متقابل کود و ژنوتیپ ناشی شده باشد.
قطر طبق
قطر طبق نیز بهطور بسیار معنیداری (p≤0.01) تحت تأثیر کودهای زیستی قرار گرفت (جدول 2). بیشینه قطر طبق بهمیزان 94/23 سانتیمتر از تیمار نیتراژین (که با تیمارهای بیوسوپر و نیتروکسین اختلاف معنیداری نداشت) و کمینه آن به میزان 26/22 سانتیمتر از تیمار شاهد بهدست آمد (جدول 3). ریزجانداران موجود در کودهای زیستی که در محیط ریشه استقرار یافتهاند تأثیر مثبتی بر رشد گیاه از جمله قطر طبق دارند. این موجودات با سنتز موادی از جمله اکسین میتوانند رشد و تکثیر سلولی را افزایش داده و بهتبع آن، قطر طبق را نیز افزایش دهند. بر مبنای بررسی انجام شده در آفتابگردان، مصرف کودهای زیستی باعث افزایش قطر طبق شده است (اکبری و همکاران، 1388). قطر طبق هم بهطور بسیار معنیداری (p≤0.01) تحت تأثیر رقم نیز قرار گرفت (جدول 2). بیشینه قطر طبق به میزان 93/23 سانتیمتر متعلق به توده محلی پستهای و کمینه مقدار آن بهمیزان 32/20 سانتیمتر مربوط به هیبرید Confeta بود (جدول 3). این امر با ویژگیها و خصوصیات مختلف این محصول مرتبط است.
تعداد دانه در طبق
صفت تعداد دانه در طبق، تحت تأثیر کودهای زیستی قرار نگرفت (جدول 2)؛ اگر چه تیمارهای نیتراژین، شاهد، بیوسوپر و نیتروکسین بهترتیب در افزایش تعداد دانه در طبق موثر بودند (جدول 3). مطابق با آزمایش انجام شده، کاربرد ازتوباکتر بر این صفت معنیدار نبود (سلیمانزاده و همکاران، 1388). تعداد دانه در طبق بهطور معنیداری (p≤0.05) تحت تأثیر رقم قرار گرفت (جدول 2). توده محلی قلمی بیشینه تعداد دانه در طبق را به خود اختصاص داد. توده محلی پستهای و هیبرید Confeta به ترتیب در ردههای بعدی قرار داشتند (جدول 3). بهنظر میرسد که بیشتر بودن تعداد دانه در طبق یک صفت وابسته به ژنوتیپ باشد که رقمهای مختلف را از هم متمایز مینماید.
شاخص برداشت
نتایج بهدست آمده نشان داد که شاخص برداشت نیز بهطور بسیار معنیداری (p≤0.01) تحت تأثیر کودهای زیستی قرار گرفت (جدول 2)؛ بهگونه ای که بالاترین شاخص برداشت به میزان 9/17 درصد متعلق به تیمار بیوسوپر بود (جدول 3). با استناد به تحقیقات انجام شده، مصرف کودهای زیستی تأثیر مثبتی در افزایش شاخص برداشت گندم داشته است (بخشائی و همکاران، 1389؛ نجاری صادقی و همکاران، 1387). همچنین بر مبنای آزمایش انجام شده استفاده از کودهای زیستی تأثیر مثبتی بر شاخص برداشت آفتابگردان داشته است (رشدی و همکاران، 1388). شاخص برداشت هم بهطور بسیار معنیداری (p≤0.01) تحت تأثیر رقم قرار گرفت (جدول 2)؛ بهطوری که بیشینه آن بهمیزان 0/21 درصد به هیبرید Confeta اختصاص داشت (جدول 3). این صفت بهعنوان صفتی بسیار مطلوب برای این رقـم بهشمـار میرود؛ و بهنظر میرسد میتواند سهم بهسزائی در جلوگیری از کاهش مواد غذائی خاک (به علت کوچک بودن حجم و وزن بوته و درنتیجه جذب کمتر مواد غذائی از خاک) ایفا نماید.
وزن صددانه
وزن دانههای آفتابگردان بهعنوان یکی از اجزای مهم عملکرد است که کمیت آن به مرحله پر شدن دانهها وابسته است (آلیاری و همکاران، 1379). کودهای زیستی وزن صددانه را بهطور بسیار معنیداری (p≤0.01) تحت تأثیر خود قرار دادند (جدول 2)؛ بهطوری که بیشینه وزن صددانه بهمقدار50/21 گرم متعلق به تیمار نیتراژین بود. تیمارهای بیوسوپر، نیتروکسین و شاهد نیز بهترتیب مراتب بعدی را بهخود اختصاص دادند (جدول 3). وزن هزاردانه در اثر تلقیح بذرهای ذرت با باکتریهای ازتوباکتر و سودوموناس بهمیزان 6/9 درصد افزایش یافت (Zahir et al., 1998). کودهای زیستی تأثیر معنیداری در افزایش وزن هزاردانه کلزا (نجاری صادقی و همکاران،1389) و نخودفرنگی (Pisum sativum) (اسلامیفرد و همکاران، 1389) داشتند. وزن صددانه را بهطور بسیار معنیداری (p≤0.01) تحت تأثیر رقم قرار گرفت (جدول 2)؛ بهطوری که بیشینه آن متعلق به توده محلی پستهای بود؛ و توده محلی قلمی و هیبرید Confeta بهترتیب در مراتب بعدی قرار گرفتند. این امر ممکن است به خصوصیات رقمها مربوط باشد. شایان ذکر است رقمهائی از آفتابگردان آجیلی که وزن صددانه بیشتری داشته باشند از بازارپسندی مناسبتری برخوردار هستند.
درصد مغز دانه
استعمال کودهای زیستی بر درصد مغز دانه تأثیر آماری معنیداری نداشت (جدول 2)؛ با اینحال بیشترین مقدار به کود زیستی نیتراژین تعلق داشت (جدول 3). لیکن اثر رقم بر این صفت بسیار معنیدار (p≤0.01) گردید (جدول 2)؛ به طوری که هیبرید Confeta و توده محلی قلمی که فاقد اختلاف معنیدار با یکدیگر بودند، بیشینه درصد مغز به کل دانه را بهخود اختصاص دادند (جدول 3). این امر کاملاً با وضعیت ظاهری دانه رقمها مطابقت داشت؛ و به ویژگیهای آنها مربوط بود؛ بهگونهای که هیبرید Confeta با دارا بودن نسبی نازکترین و کمترین وزن پوست، بیشترین مقدار این صفت و رقم محلی پستهای با ضخیمترین و بیشترین وزن پوست کمترین مقدار این صفت را داشتند. این امر حاکی از برتری رقم هیبرید نسبت به دو رقم محلی در این صفت بود.
عملکرد دانه
عملکرد دانه بهطور معنیداری (p≤0.05) تحت تأثیر کودهای زیستی قرار گرفت (جدول 2)؛ بهطوری که نیتراژین که با دو کود دیگر اختلاف معنیداری نداشت، بیشینه تأثیر را بر مقـدار عملکرد دانه برجای گذاشت (جدول 3). تأثیر کود زیستی بر پارامترهای رشد، عملکرد و اجزای عملکرد آفتابگردان بررسی و مشخص شد که کاربرد آنها صفتهای کیفی را در مقایسه با شاهد (عدم مصرف کود زیستی) بهبود بخشید (Shehata and EL-Khawas, 2003). کاربرد کودهای زیستی باعث افزایش رشد و عملکرد غلات شد (Kennedy et al., 1992). مطابق با آزمایشهای انجام شده، اثر ازتوباکتر بر رشد و عملکرد گندم معنیدار بود (Ram et al., 1999; Rai and Gaur, 1998; Ridge, 1999). در بررسى اثر کودهاى زیستی و آزوسپریلیوم در کاهش میزان نیتروژن مصرفى در زراعت گندم نشان داده شد که باکتریهاى آزوسپریلیوم همراه با ازتوباکتر تأثیر مثبت و معنیدارى را بر بیشینه شاخص سطح برگ، عملکرد دانه و درصد پروتئین دانه داشتند (پارسایى مهر و همکاران، 1387). محققان دریافتند که افزایش 8/19 درصدی عملکرد دانه در ذرت بر اثر تلقیح بذر با باکتریهای ازتوباکتر و آزوسپریلیوم بوده است (Zahir et al., 1998). همچنین این نتایج با یافتههایی در مورد مصرف کود زیستی باکتریایی در بادام زمینی مطابقت داشت (Dey et al., 2004). عملکرد دانه کنجد تحت تأثیر تیمار نیتروکسین قرار گرفت؛ و تلقیح بذر با کود زیستی نیتروکسین افزایش 5/8 درصدی عملکرد دانه را بهدنبال داشت (سجادی نیک و همکاران، 1390). کود نیتراژین با داشتن باکتری محرک رشد (Pseudomonas fluorescens) و عدم وجود باکتری کنترلکننده عوامل بیماریزای خاکزی (Bacillus subtilis) در آن، بیشینه افزایش عملکرد را داشت. عملکرد دانه بهطور بسیار معنیداری (p≤0.01) تحت تأثیر رقم قرار گرفت (جدول 2)؛ بهنحوی که توده محلی قلمی بیشترین عملکرد دانـه (4496 کیلوگرم در هکتار) را بهخود اختصاص داد (جدول 3).
بهنظر میرسد رقـمهای محلی مورد استفاده که دارای بذر OP (آزادگردهافشان) هستند؛ و برخی صفتهای نامطلوب همانند غیریکنواختی بوتهها و چندطبقی دارند در مقایسه با رقم هیبرید Confeta که فاقد صفتهای مذکور است از عملکرد دانه بیشتری برخوردار هستند. این امر ناشی از وجود پتانسیل بالای عملکرد در تودههای محلی است که میتوان عملکرد آنها را با اجرای برنامههای اصلاحی ارتقاء داد.
همانگونه که در جدول 2 ملاحظه میشود اثر متقابل رقم و کـود زیستی بر هیچیک از صفتهای مورد مطالعه معنیدار نگردید؛ و مستقل از هم عمل کردند.
نتیجهگیری
نتایج این تحقیق حاکی از آن بود که کاربرد کودهای زیستی حاوی ریزجانداران باکتریایی بر بهبود عملکرد و اجزای عملکرد آفتابگردان آجیلی تأثیر افزایندهای داشت؛ و بهترین نتیجه از کود نیتراژین حاصل شد. در بین رقمهای کشتشده، رقم محلی قلمی که از بازارپسندی خوبی نیز برخوردار است، بیشینه مقدار عملکرد را داشت. بهمنظور حفاظت از منابع زیستمحیطی از طریق کاهش مصرف کودهای حاوی نیتروژن و بهتبع آن کاهش مواد مضر شیمیایی نظیر نیترات (که با آبشوئی میتوانند بهراحتی سایر منابع زیستمحیطی را آلوده نمایند) و کاهش هزینههای تولید و کودهای زیستی (که در نظامهای زراعی کمنهاده از اهمیت ویژهای برخوردارند) میتوان در حفاظت غیرمستقیم از منبع مزبور و بهبود خاکهای زراعی و اقتصاد منطقه نقش مهمی ایفاء نمود. بهعبارت دیگر میتوان با کاهش مصرف کودهای شیمیایی حاوی نیتروژن و استفاده از نهادههای زیستی گامهای مهمی در راستای سیاستهای کشاورزی پایدار و کاهش آلودگیهای زیستمحیطی برداشت.