Grass pea ( Latyrus sativus ) and common vetch (Vicia sativa) as suitable green manure after wheat in the cold regions of Iran

Authors

1 Scientific Staff of Zanjan Agriculture and Natural Resources Research Education Center

2 Scientific Staff of Dryland Agricultural Research Institute

Abstract

In order to study the role of grass pea (Latyrus sativus) and common vetch (Vicia sativa) as cover crop on the weed control and recycling of wheat grain falls as green manure during summer fallow situations an experiment was carried out using a layout of RCBD in 6 replications at Kheir - Aabad research station of Zanjan during three growing seasons. A treatment with no cover crop was considered as control. Combined analysis of data revealed that there were significant differences between the two crops in terms of mean yield of total dry matter, nitrogen yield and dry weight of weeds at 1% probability. Maximum and minimum amount of total dry matter were obtained from grass pea and control treatments, respectively. Biomass of weeds in control was 52 and 59 % more than the grass pea and vetch. There were no significant differences among the treatments when weight of dry green wheat was considered. Conclusion of the results confirms that planting of grass pea or vetch as second crop under summer fallow controls summer weeds and recycles the wheat grains falls, properly.

Keywords


مقدمه:

تلفات عمده گندم را می‌توان در چهار بخش دسته بندی نمود که شامل تلفات حاصل از عوامل طبیعی، ریزش بذور در اثر تاخیر در برداشت، تلفات شیوه برداشت و تلفات حمل و نقل است (اسدی و همکاران، 1384). ریزش دانه گندم در مزرعه بر اثر عواملی چون عدم مقاومت ژنتیکی به ریزش در ارقام گندم، خسارت ناشی از عوامل نامساعد جوی نظیر طوفان و باران، خسارت پرندگان و خوابیدگی محصول به وجود می‌آید. تلفات تاخیر در برداشت عمدتا به دلیل کمبود ماشین‌های برداشت اتفاق می‌افتد. طبق نظر اتحادیه کمباین‌داران، متوسط روزهای تاخیر در برداشت در سطح کشور بین 20-15 روز می‌باشد (بهروزی لار، 1374). میزان خسارت ‌این بخش بسته به نوع رقم در اقلیم‌های مختلف متفاوت و درصد تلفات ‌این مرحله 5% درصد کل تولید ذکر شده است (بهروزی لار، 1374) . تلفات ناشی از شیوه برداشت می‌تواند در برگیرنده تلفات برداشت دستی، کمباین و دروگر باشد. طبق مطالعات انجام شده، تلفات حاصله در برداشت دستی (5/7 %)، برداشت کمباین (66/5 %) و برداشت با دروگر (22/4%) بوده، به طوری که متوسط تلفات ناشی از شیوه برداشت 79/5% مشخص شده است (بهروزی لار، 1374). بنظر می رسد علاوه بر تلاش برای کاهش تلفات می توان برای مدیریت و بهره‌برداری از این بذور ریزش یافته نیز اقداماتی انجام داد.

در بسیاری از استان های شمال‌غرب کشور منجمله استان زنجان، اغلب بعد از برداشت گندم آبی (10 تیر لغایت 10 مرداد) مزارع را شخم زده و تا کاشت محصولات بعدی زمین بدون پوشش رها شده و در بهار سال بعد یکی از محصولات بهاره نظیر سیب زمینی ، لوبیا ، پیاز و آفتابگردان کشت می‌گردد. برداشت گندم در این مزارع اغلب توسط کمباین انجام می‌شود که به دلایل ذکر شده و همچنین مهارت ناکافی در تنظیم کمباین همواره توام با ریزش دانه است. از طرفی در سطح وسیعی از این مناطق پس از برداشت گندم به دلیل محدودیت طول فصل زراعی، کاهش دما و شروع سرما و یخبندان در اوایل پائیز، امکان کشت دوم میسر نبوده و یا همراه با خطرپذیری بسیار بالا می‌باشد. در چنین شرایطی، اراضی زیر کشت گندم و جو پس از برداشت به صورت آیش تابستانی باقی می‌مانند. خلر و ماشک گیاهانی هستند که با توجه به کوتاهی طول مدت دوره رویشی (70-60 روز تا مرحله 50% گلدهی)، تحمل به سرما و خشکی، می‌توان آن ها را در برنامه کشت دوم بعد از برداشت گندم و جو قرار داده و علوفه آن را در مرحله 50% گلدهی (نیمه دوم مهرماه)، به صورت چرای مستقیم ،علوفه تر و خشک با هدف تامین بخشی از علوفه مورد نیاز احشام مورد استفاده قرار داد.

مطالعات لامعی و همکاران ( 1386)، روچستر و همکاران (2001) و کو و دیامون (2008) نشان داده است که، ورود بقولات علوفه‌ای در چرخه تناوب زراعی، علاوه بر مزایای کنترل فرسایش خاک، تثبیت بیولوژیکی نیتروژن، افزایش مواد آلی و کنترل علف‌های هرز، موجب افزایش بهره وری محصولات و گیاهان در کشت بعدی می‌شود. لازانی (2000 ) طی تحقیقی با تاکید بر کارآمد بودن کود سبز خلر نسبت به نخود ، استفاده از کود سبز خلر را موجب افزایش 120 تا 130 درصدی گندم کاشته شده پس از آن اعلام کرد. این گیاه بعد از 7-6 هفته رشد رویشی، 49 کیلوگرم در هکتار نیتروژن را از طریق تثبیت نیتروژن به محیط خاک اضافه می نماید(بیدربیک و همکاران، 2005). طی مطالعات نه ساله (1992-1984) در ساسکاچوان کانادا واریته جدیدی از خلر (AC Greenfix) که متعلق به گونه ساتیووس(Lathyrussativus) بود جهتاستفاده کشاورزان تولید کننده محصولات ارگانیک و همچنین کشاورزان سنتی معرفی گردید. دیوید (2003) و کرایوز و کرایوز( 2003 )‌این واریته را گزینه مناسبی برای جایگزینی با آیش تابستانی وانتخاب بسیار خوبی جهت استفاده درآیش سبز معرفی نموده است. ‌این گیاهان با دارا بودن سیستم ریشه‌ای گسترده و نافذ در مقایسه با غلات دانه ریز، و جذب عناصر غذائی در بیوماس خود مانع آبشوئی نیتروژن، شده و ضمن جلوگیری از آلودگی آب‌های زیر زمینی ، سطح خاک را بین دو کشت متوالی پوشش و با حفاظت سطح خاک خطر فرسایش آبی و بادی را کاهش می‌دهند (صمدانی و منتظری، 1388).

کشت ‌این گیاهان در شرایط آیش تابستانی و بعد از برداشت گندم ترکیبی از علوفه، مرکب از گیاهان گندم، علف هرز و بقولات را تولید می کند، که می‌تواند در تامین بخشی از کمبود علوفه کشور در شرایط بحرانی مورد استفاده قرار گیرد (لامعی و همکاران ، 1389 ). ‌این گیاهان را می‌توان به روش های مختلف کشت بهاره در شرایط آبی، کشت پاییزه و انتظاری در شرایط دیم و به صورت خالص و مخلوط با غلات دانه ریز (جو، گندم، یولاف، تریتیکاله و چاودار) در مناطق سرد و معتدل سرد کشور مورد استفاده قرار داد. از مزایای کشت مخلوط خلر و ماشک با غلات دانه ریز، می‌توان به افزایش تولید ماده خشک، سهولت برداشت، حفاظت بوته‌ها از خطر خوابیدگی اشاره نمود. در بین غلات دانه ریز، تامسون و همکاران (1990) گیاه یولاف ، روبرتس و همکاران (1989 ) گیاه گندم و آنیل و همکاران (1998) تریتیکاله را مناسب ترین گیاه برای کشت مخلوط با ماشک تشخیص داده‌اند. نتایج مطالعات انجام شده ( روبرتس و همکاران، 1989 ؛ تامسون و همکاران، 1990 و لامعی و همکاران ، 1389) مزیت نسبی کشت مخلوط ‌این گیاهان را با غلات دانه ریز در مقایسه با کشت خالص آن ها نشان می‌دهد.

خلر (Lathyrussativus) به اسامی‌بومی سنگینک، گینه، قنه، لرگه و ململی در ایران شناخته شده و به دلایل متعدد از جمله برخورداری از رشد سریع، تحمل به خشکی، شرایط غرقابی، سرما، آفات، تنش‌های زنده و غیرزنده، پتانسیل بالای تثبیت بیولوژیکی نیتروژن و همچنین عملکرد دانه و علوفه کافی، در بیشتر مناطق دنیا مورد توجه قرار گرفته است (لامعی هروانی، 1389). وسعت دامنه تحمل اکولوژیک خلر، به آن اجازه رشد قابل اطمینان را در سطوح غیر فعال برای سایر دانه های لگوم فراهم می آورد. امروزه ‌این گیاه به طور نسبتا وسیعی در مناطقی از آسیا به خصوص کشورهای (بنگلادش، هندوستان، نپال، پاکستان) جنوب اروپا، شمال افریقا و در سطح نسبتا محدودی از کشورهای امریکا، استرالیا و جنوب افریقا کشت می‌گردد (فرانزلوبرز، 2007).

ماشک معمولی (Vicia sativa) نیز یکی دیگر از گونه‌های یک ساله بقولات علوفه‌ای است که تحت نام‌های محلی پولکه، قره دنه، قره ماش و قوماش در گذشته به صورت کشت بهاره و پاییزه در مناطق سرد و معتدل سرد کشور به صورت خالص و مخلوط با جو در سطح وسیع مورد کشت قرار می‌گرفت (لامعی هروانی، 1389). علوفه حاصل از ‌این گیاه نیز علاوه بر مصرف کود سبز، به صورت‌های چرای مستقیم ، علوفه تر ، علوفه خشک و بذر نیز مورد استفاده قرار می‌گیرد.

صمدانی و منتظری (1388) از دیدگاه کشاورزی پایدار توجه محققین را به جایگزینی روش‌های کنترل شیمیائی با روش های دیگر جلب کرده و به کارگیری نباتات پوششی را به صورت کشت فی مابین زراعت‌های اصلی مخصوصا در تلفیق با روش مناسب شخم بسیار مهم اعلام کردند. این طریق استفاده از گیاهان پوششی می تواند در کنترل و یا به حداقل رساندن علف‌های هرز در زراعت‌های اصلی، کاهش مصرف علف کش‌ها، سلامت مواد غذائی، و به طور کلی حفاظت محیط زیست بسیار موثر باشد.

            در این مقاله، کارایی بذر پاشی دو گیاه خلر و ماشک به عنوان گیاه پوششی در شرایط آیش تابستانی به همراهبذور ریزش یافته ی گندم در موقع برداشت در گندم‌زارهای زنجان مورد بررسی قرار می‌گیرد.

مواد و روش‌ها:

آزمایش در قالب طرح پایه بلوک‌های کامل تصادفی با سه تیمار و شش تکرار به مدت سه سال (1386-1384) در‌ایستگاه تحقیقاتی خیرآباد زنجان(48 درجه و 47 دقیقه طول شرقی و 36 درجه و 31 دقیقه عرض شمالی و ارتفاع از سطح دریای آزاد برابر 1770 متر) و در قطعات تحت کشت یکنواخت گندم اجرا گردید. متوسط بارندگی‌این‌ایستگاه 296 میلی متر بوده و با داشتن 119 روز یخبندان در سال، در منطقه نیمه خشک و سرد قرار می‌گیرد. در‌ این تحقیق دو اکوتیپ بومی ‌برتر از گیاهان خلر و ماشک متعلق به دو گونه (Lathyrussativus و  (Vicia sativaبه همراه تیمار شاهد (بدون کشت گیاه پوششی) مورد بررسی قرار گرفتند. کشت بدون عملیات خاک ورزی و بلافاصله پس از برداشت گندم با تراکم 250 دانه در متر مربع در نیمه دوم تیرماه هرسال در کرت‌هایی به مساحت 8/21 مترمربع و با فاصله خطوط 20 سانتی متر انجام، و بلافاصله آبیاری گردید. آبیاری به فواصل 15-10 روز یک بار با توجه به نیاز گیاه و شرایط آب و هوایی به تعداد 5-4 نوبت انجام شد. برداشت علوفه تر در اواخر نیمه دوم مهرماه و مرحله 50 درصد گلدهی گیاهان خلر و ماشک با قرار دادن کادرهای 25/0 مترمربعی در چهار خط میانی هرکرت به طور تصادفی انجام گردید. پس از برداشت و شمارش تعداد بوته‌های خلر، ماشک ، علف هرز و گندم سبز هر یک از کرت‌ها، بیوماس سبز هریک از گیاهان تفکیک و وزن خشک آنها با قرار دادن در آون و دمای 72 درجه سانتی گراد به مدت 48 ساعت تعیین گردید (AOAC, 1980). درصد نیتروژن در ماده خشک هر یک از گیاهان با استفاده از دستگاه کجلدال (Kejeltec Auto Analyzer 1030) مشخص گردید( بریمنر ، 1965). تجزیه مرکب داده‌های حاصل از صفات مورد بررسی با استفاده از نرم افزار MSTAT-C  انجام، و میانگین ها با آزمون LSD در سطح احتمال یک و پنج درصد مقایسه گردیدند .

نتایج و بحث

عملکرد کل ماده خشک

در نتایج تجزیه مرکب داده‌ها، اثر سال و اثر متقابل سال ×تیمار بر میانگین صفت عملکرد کل ماده خشک معنی‌دار نبود (جدول1).در تجزیه مرکب داده‌ها بین دو گیاه خلر و ماشک از نظر میانگین عملکرد کل ماده خشک تفاوت در سطح احتمال یک درصدمعنی دار بود (جدول 1). بیشترین مقدار عملکرد ماده خشک (98/4 تن در هکتار) از کشت گیاه خلر حاصل شد. عملکرد کل ماده خشک در تیمارهای تحت کشت گیاهان خلر و ماشک به ترتیب 77 و 7/26 درصد بیشتر از شاهد (81/2 تن در هکتار) به دست آمد (جدول 2). گیاهان خلر و ماشک واکنش یکسانی را به شرایط محیطی از خود نشان دادند به طوری که اثر متقابل سال × تیمار معنی‌دار نبود. در هر سه سال اجرای آزمایش میانگین عملکرد کل ماده خشک در تیمار شاهد کمتر از تیمارهای تحت کشت خلر و ماشک بود.

نتایج به دست آمده از‌این بررسی با نتایج حاصل از اجرای طرح پایلوت که توسط (لامعی و همکاران، 1389) در 9 شهرستان استان‌های آذربایجان غربی، اردبیل و زنجان با کشت دو گیاه خلر و ماشک در شرایط آیش تابستانی و بعد از برداشت گندم اجرا گردید، مشابه بود. در‌این مناطق دامنه تغییرات میانگین عملکرد ماده خشک گیاهان خلر و ماشک به ترتیب از 77/8 تا72/2 و73/11 تا63/2 تن در هکتار متغیر بود. همچنین در مطالعه مشابه دیگری (لامعی و همکاران، 1386) با کشت همین گیاهان در شرایط آیش تابستانی و در استان‌های مرکزی و اصفهان انجام گردید، میانگین عملکرد ماده خشک خلر در شهرستان براآن شمالی (16/7 تن درهکتار) و فراهان (8/4 تن در هکتار) به ترتیب 10 و 45 درصد بیشتر از ماشک و در شهرستان‌های نجف آباد (4/3 تن در هکتار) و شازند (3/8 تن در هکتار) به ترتیب 23 و 7 درصد کمتر از ماشک بود.تفاوت در دامنه عملکرد ماده خشک ‌این گیاهان را می‌توان به زمان کاشت، مقدار بذر مصرفی، مدیریت مزرعه و خصوصیات فیزیکی و شیمیایی خاک نسبت داد. به طوری که خلر برای رشد و تولید مطلوب، خاک‌های خنثی و قلیایی و ماشک خاک‌های اسیدی را ترجیح می‌دهد (لامعی هروانی، 1389 ).

وزن خشک علف‌های هرز و گندم

در نتایج تجزیه مرکب داده‌ها، اثر سال و اثر متقابل سال×تیمار بر میانگین وزن خشک علف‌های هرز، وزن خشک گندم سبز، درصد سهم وزن خشک گندم سبز و علف‌های هرز از کل ماده خشک معنی‌دار نبود (جدول1). تیمارهای مورد بررسی از نظر میزان وزن خشکگندم سبز تفاوت معنی‌دار نشان ندادند. علف‌های هرز غالب در‌این بررسی را گیاهان تاج خروس قرمز، سلمه تره، پیچک، سوروف و علف هفت بند تشکیل می‌دادند.

جدول شماره 2، وزن خشک گندم سبز شده، وزن خشک علف هرز، تعداد بوته علف‌های هرز در مترمربع، و همچنین سهم هر یک از آن‌ها را از کل ماده خشک تولیدی در تیمارهای مختلف نشان می‌دهد. دامنه تغییرات وزن خشک گندم سبز از 15/1- 97/0 تن درهکتار متفاوت بود. در نتایج تجزیه مرکب، اثر کشت گیاهان خلر و ماشک بر وزن خشک علف هرز در سطح احتمال یک درصد معنی‌دار بود(جدول 1). بیشترین میزان وزن خشک علف هرز (65/1 تن در هکتار) از تیمار شاهد (بدون گیاه پوششی) به دست آمد. وزن خشک علف هرز در تیمارهای کشت خلر و ماشک به ترتیب 48 و 41 درصد کمتر از شاهد حاصل شد. بیش از پنجاه درصد کل ماده خشک تولیدی در تیمار شاهد را سهم وزن خشک علف هرز (37/58 درصد) تشکیل می‌داد(جدول 2).

مقایسه دو تیمار تحت کشت خلر و ماشک از نظر درصد سهم وزن خشک علف هرز از کل ماده خشک با تیمار شاهد، قدرت بالای رقابت‌این گیاهان را با علف هرز نشان می‌دهد به طوری که سهم وزن خشک علف‌های هرز از کل ماده خشک در تیمارهای تحت کشت خلر (53/15 درصد) و ماشک (1/18 درصد) به مراتب کمتر از شاهد (37/58 درصد) بود. از طرفی تعداد بوته علف‌های هرز در تیمارهای تحت کشت خلر ماشک به ترتیب 16 و 2/26 درصد کمتر از شاهد بودند. علیرغم بالا بودن تعداد بوته علف‌های هرز در تیمار کشت خلر (147 بوته در مترمربع) در مقایسه با شاهد (129 بوته در مترمربع) درصد سهم وزن خشک علف هرز در تیمار کشت خلر (5/15 درصد)، 57/2 درصد کمتر از درصد سهم وزن خشک علف هرز در تیمار ماشک (1/18 درصد) بود.

سرعت رشد بالا در مراحل اولیه رشد گیاه خلر در مقایسه با ماشک می‌تواند دلیل برتری و غلبه بر کنترل رشد علف‌های هرز به شمار‌آید.  صمدانی و منتظری (1388) در مطالعات خود چنین اظهار داشتند که گیاهان پوششی می‌توانند از طریق سایه اندازی، کاهش دمای خاک، تغییر رطوبت خاک ، تغییر میزان نور،‌ایجاد موانع فیزیکی و اثرات آللوپاتیک، جوانه زنی و رشد علف‌های هرز را تحت تاثیر قرار دهند. زمان کاشت، روش کاشت، میزان بذورگیاه پوششی از عوامل مدیریتی مهم در کارایی گیاهان پوششی برای کنترل علف‌های هرز به شمار می‌آیند. زمان کاشت به شرایط آب و هوایی منطقه و گونه یا واریته گیاه پوششی بستگی دارد. در صورتی که گیاه  پوششی علوفه‌ای با ردیف کار کشت شود، بذرها در عمق دلخواه قرار گرفته، جوانه زنی بذر و استقرار گیاهچه آن ها سریع انجام می گیرد، که ‌این امر منجر به رویش بوته‌های قوی خواهد بود. در کشت ردیفی اگر فاصله ردیف‌ها کوتاه تر باشد، سریع تر هم پوشانی‌ایجاد کرده و در نتیجه با سایه اندازی مانع از رشد علف‌های هرز در بین ردیف‌ها می‌شود.در کشت دستپاش چون بذرها در عمق‌های غیر یکنواخت قرار می‌گیرند درصدی از آن‌ها جوانه نزده و از بین می‌روند.که به همین علت میزان بذر را برای کاشت باید بیشتر در نظر گرفت.در کشت دست پاش هم چنین به دلیل غیر یکنواختی عمق بذرها ، بوته‌ها رشد یکنواخت مطلوبی نخواهند داشت (صمدانی و منتظری، 1388).

عملکرد نیتروژن

بین تیمارهااز نظر میانگین تولید نیتروژن تفاوت در سطح احتمال یک درصد معنی‌دار بود(جدول 1). بیشترین مقدار تولید نیتروژن از کشت گیاه خلر (8/154 کیلوگرم در هکتار) حاصل شد( جدول 3). میانگین تولید نیتروژن در‌این گیاه 62 درصد بیشتر از تیمار تحت کشت ماشک (4/95 کیلوگرم در هکتار) بود. کمترین مقدار تجمع نیتروژن در بافت اندام های هوایی را تیمار شاهد (67/32 کیلوگرم در هکتار) به خود اختصاص داد.

در نتایج حاصل از اجرای طرح پایلوت که توسط (لامعی و همکاران، 1389) در 9 شهرستان استان‌های آذربایجان غربی، اردبیل و زنجان با کشت دو گیاه خلر و ماشک در شرایط آیش تابستانی و بعد از برداشت گندم اجرا گردید، دامنه تغییرات میانگین عملکردنیتروژن گیاهان خلر و ماشک به ترتیب از (345 – 9/106) و (409 – 79/91) کیلوگرم در هکتار متفاوت بود. میانگین عملکرد نیتروژن خلر و ماشک در بررسی به ترتیب 5/225 و 209  بدست آمد (لامعی هروانی، 1389) . در مطالعه مشابه دیگری که توسط لامعی و همکاران در سال 1386 با کشت همین گیاهان در شرایط آیش تابستانی و در استان‌های مرکزی و اصفهان انجام گردید، میانگین عملکرد نیتروژن خلر و ماشک به ترتیب 7/232 و 3/201 کیلو گرم در هکتار بودند (. لامعی هروانی و همکاران ، 1389) .

آندی (2007)؛ پرستون (2003)؛دیوید (2003)؛ صمدانی و منتظری (1388) و لامعی هروانی و همکاران (1389) در مطالعات خود چنین اظهار داشتند که مقدار تجمع نیتروژن در لگوم‌ها بستگی به عواملی چون، گونه مورد استفاده، مقدار بقایای نیتروژن خاک، عملکرد ماده خشک، درصد نیتروژن موجود در بافت گیاه، کارایی رابطه لگوم با باکتری در گره‌های ریشه، منطقه، دما، آب قابل دسترس، استقرار خوب گیاه، میزان مطلوب عناصر غذایی خاک، pH مناسب خاک، نحوه مدیریت و خصوصیات خاک دارد. در ‌این مطالعه به دلیل یکسان بودن دما، آب در دسترس و نحوه مدیریت اختلاف در میانگین عملکرد نیتروژن دو گیاه خلر و ماشک را می‌توان به نوع گیاه و واکنش متفاوت آن به خصوصیات فیزیکی و شیمیایی خاک نسبت داد.

جهت دستیابی به مناسب ترین زمان و تراکم کاشت سه گیاه علوفه‌ای خلر ، ماشک و نخود علوفه‌ای در شرایطآیش تابستانی،آزمایشی به صورت کرت‌های نواری خرد شده در قالب طرح بلوک‌های کامل تصادفی در سه تکرار در‌ایستگاه تحقیقاتی خیراباد زنجان توسط(لامعی هروانی، 1389 ) اجرا گردید. در‌این مطالعه چهار سطوح تراکم کشت شامل 80، 120، 160 و200 دانه در مترمربع در کرت‌های فرعی ، گیاهان علوفه‌ای در کرت‌های عمودی و چهار زمان کاشت 10 تیر ،20 تیر، 30 تیر و 10مرداد در کرت‌های افقی در نظر گرفته شدند. در نتایج حاصل از محاسبات آماری ،اثرات اصلی گیاهان علوفه‌ای، سطوح زمان و تراکم کاشت بر میانگین عملکرد صفات علوفه تر، ماده خشک، نیتروژن و پروتئین خام در سطح احتمال پنج و یک درصد معنی‌داربود. گیاهان علوفه‌ای واکنش یکسانی را به سطوح متفاوت تاریخ و تراکم کشت نشان دادند. در هر سه گیاه کمترین مقادیر عملکرد صفات فوق الذکر، از تاریخ کاشت ده مرداد با تراکم 80 دانه در مترمربع حاصل شد. در جمع بندی نتایج، کشت گیاه خلردر تاریخ 20 تیر و با تراکم 200 دانه در مترمربع، با تولید 52/23 تن علوفه تر، 73/4تن ماده خشک ، 2/147 کیلوگرم تولید نیتروژن و 9/919 کیلوگرم پروتئین خام در هکتار مناسب ترین گیاه علوفه‌ای جهت کشت در شرایط آیش تابستانی انتخاب گردید(لامعی هروانی،.1389). 

جدول شماره 3 اثر تیمارهای کشت خلر و ماشک را بر میانگین کل تولید نیتروژن و همچنین درصد سهم هریک از گیاهان را از کل نیتروژن تولیدی نشان می‌دهد. گیاهان خلر و ماشک به ترتیب 19/85 و 65/72 درصد، از کل نیتروژن تولیدی را به خود اختصاص می‌دادند. کمترین مقادیر درصد سهم نیتروژن را در تیمارهای کشت خلر و ماشک، علف‌های هرز تشکیل می‌داد. به طوری که مقادیر سهم علف‌های هرز از کل نیتروژن تولیدی در تیمارهای تحت کشت خلر و ماشک به ترتیب 98/3 و 55/5 درصد بودند. از مجموع کل نیتروژن تولیدی درتیمار شاهد (67/32 کیلوگرم در هکتار) را ، 04/39 درصد سهم علف هرز و 96/60 درصد گندم سبز تشکیل می‌داد. نتایج داده‌های میانگین عملکرد ماده خشک و نیتروژن ‌این گیاهان در مطالعه حاضر و مطالعات مشابه دیگر، بیانگر پتانسیل بالای‌این گیاهان در شرایط آیش تابستانی می‌باشد. در ‌این بررسی میانگین عملکرد کل ماده خشک و نیتروژن در دو گیاه خلر و ماشک به ترتیب (98/4 و 89/3 تن در هکتار) و (87/154 و 4/95  کیلوگرم در هکتار) بدست آمد . مقادیر نیتروژن بدست آمده  مساوی با 337 و 207 کیلوگرم کود اوره می‌باشد.

روچستر و همکاران (2001) و صمدانی و منتظری (1388) در مطالعات خود بیان کردند که، گیاهان مورد کشت  در تناوب با لگوم‌ها می‌توانند حداقل بین 30 تا 60 درصد نیتروژنی را که لگوم‌ها تولید کرده اند جذب کنند. برای نمونه گیاه ماشک که به اندازه 200 کیلوگرم نیتروژن در هکتار قبل از خاک ورزی ذخیره می‌کند، می‌تواند تقریبا 100 کیلوگرم نیتروژن در هکتار برای موفقیت گیاه دانه‌ای یا سبزیجات آزاد کند. بنابراین با کشت گیاهان پوششی می‌توان مصرف کود نیتروژن کاهش داد.

در بررسی‌های ( ردائی و همکاران، 1378) استفاده از گندم زمستانه به عنوان گیاه پوششی و مصرف کود نیتروژن مطابق توصیه فنی، در قیاس با شاهد ، منجر به افزایش 7 تن عملکرد سیب زمینی شد. در ‌این بررسی افزایش قطر غده‌های سیب زمینی در تیمار گیاه پوششی به بهبود ویژگی‌های فیزیکی خاک نسبت داده شد. همچنین در اثر دو سال استفاده از گیاه پوششی میزان کربن آلی خاک 64% ارزیابی شد، در حالی که‌ این رقم در کرت‌های شاهد 46% تعیین شد. همچنین پایداری خاک که به صورت میانگین وزنی بیان گردید نیز همراه با ماده آلی خاک افزایش داشت.

بیدربک و همکاران (2005)، با جایگزینی تناوب گیاهان لگوم مثل خلر،  نخود و عدس سیاه و استفاده از آن‌ها به عنوان کود سبز به جای کشت مداوم  گندم به نتایج ارزشمندی دست یافتند. تجزیه عمق 10 سانتی متری بالای خاک نشان داد که استفاده از کود سبز و افزایش شدت کشت موجب بهبود بسیاری از شاخص‌های حاصل خیزی، خواص بیوشیمیایی و میکروبی خاک شد. در سیستم تناوبی لگوم – گندم تعداد باکتری و قارچ‌های ریشه‌ای به ترتیب 385 و 210 درصد بیشتر از  سیستم کشت متناوب گندم بود. همچنین فعالیت آنزیم‌های دهیدروژناز،  فسفاتاز و آریل سولفاتاز، به ترتیب 202، 171 و 187 درصد افزایش داشت. طبق بررسی‌های ‌این محققین کشت خلر به جای آیش موجب افزودن 18 تن بقایا به خاک می‌شودکه موجب افزایش نیتروژن (87/1 گرم در کیلوگرم) و مواد آلی خاک (6/17 گرم در کیلوگرم) در طی 6 سال شده است. در ‌این بررسی بقایای خلر در بین لگوم‌های دیگر دارای کمترین نسبت C/N بوده که به همین دلیل می‌تواند زودتر از آن‌ها تجزیه شده و مواد معدنی خود را آزاد نماید.

آنچه که از نتایج داده‌های ‌این بررسی و مطالعات مشابه دیگر استنتاج می‌گردد ‌این است که پتانسیل‌این گیاهان از نظر میانگین عملکرد علوفه تر، ماده خشک و مقدار تجمع نیتروژن قابل ملاحظه بوده و یک روش پایدار در مدیریت بهینه مزارع تحت شرایط آیش تابستانی به شمار می‌آید. با این حال باید توجه نمود که زمان برداشت یکی از نکات حائز اهمیت در مدیریت کشت ‌این گیاهان درشرایط آیش تابستانی است، به طوری که هرگونه تاخیر در برداشت با هدف دستیابی به عملکرد علوفه بالا، احتمال بالغ شدن بذور علف‌های هرز سبز شده و ریزش مجدد آن را در سطح مزرعه فراهم می‌نماید که جزئیات این امر به تحقیقات بعدی موکول شده است.

  1. اسدی،ه .،ب.پیرایش فر وم.ر.مستوفی سرکاری.1384.بررسی ارزش اقتصادی ضایعات گندم بر اساس تحقیقات موجود. دومین همایش ملی بررسی ضایعات محصولات کشاورزی. دانشگاه تربیت مدرس .تهران. صفحه 301 تا 288.
  2. بهروزی لار، م .1374.گزارش نهائی طرح پژوهشی افت کمباین غلات .نشریه شماره 37.موسسه تحقیقات فنی مهندسی کشاورزی سازمان تحقیقات، آموزش وترویج کشاورزی .وزارت کشاورزی
  3. ردائی، م.، ا. گلچین و م.ج. ملکوتی. 1378 . استفاده از گیاه پوششی گندم زمستانه در ارتقاء سطح حاصل خیزی خاک و افزایش عملکرد محصول بعدی. خاک و آب. سال 12. شماره 6.
  4. صمدانی، ب.، م. منتظری. 1388. استفاده از گیاهان پوششی در کشاورزی پایدار. انتشارات موسسه تحقیقات گیاه پزشکی کشور. 186 صفحه.
  5. لامعی هروانی، ج.1386.نقش بقایای کشت تابستانی خلر و ماشک به عنوان کود سبز در تامین عناصرغذایی گیاهان.مجموعه مقالات دهمین کنگره علوم خاک ایران .کرج.صفحه 425-423
  6. لامعی هروانی،ج. 1386. توسعه کشت خلر و ماشک جلوه‌ای از کشاورزی پایدار. انتشارات ترویج و نظام‌های بهره برداری سازمان جهاد کشاورزی استان زنجان.
  7. لامعی هروانی،ج.، ش. سهرابی، م. کاظمی، ز.دهقانی، ع.ب . مقصودی، م. جهانشاهی، ع.ر.رستمی، ح. بختیار، م. منتظری و ح. برزآبادی. 1389. بقولات علوفه‌ای فراموش شده و نقش آن در کشاورزی پایدار. چکیده مقالات اولیه همایش کشاورزی پایدار و تولید محصول سالم. مرکز تحقیقات کشاورزی و منابع طبیعی استان اصفهان. 20 و 19 آبان ماه 1389. اصفهان. صفحه 188.
  8. لامعی هروانی،ج.1389. مدیریت کود‌های سبز در مناطق سرد، گامی‌موثر در گذر به سوی کشاورزی پایدار . چکیده مقالات اولیه همایش کشاورزی پایدار و تولید محصول سالم. مرکز تحقیقات کشاورزی و منابع طبیعی استان اصفهان. 20 و 19 آبان ماه 1389. اصفهان. صفحه 189.
  9. لامعی هروانی، ج.، ف. گلدوست، ه. دامغانی و ص. جلالی. 1389. نقش گیاهان پوششی در تنوع زیستی. همایش ملی تنوع زیستی و تاثیر آن بر کشاورزی و محیط زیست. 25 تیر ماه 1389. ارومیه. صفحه 65- 58 .
    1. Andy, C.2007.Managing cover crops profitably (3rd.ed). Published by Sustainable Agriculture Network handbook series (SAN) .Beltsville, MD.www.sare.org.
    2. Anil, L., J. Park, R.H. Phipps and F.A. Miller.1998.Temperate intercropping of cereals for forage: a review of the potential for growth and utilization with particular reference to the UK. Grass Forage Sci.53: 301-317
    3. AOAC. 1980. Official methods of analysis (13th Ed.). Association of Official Analytical Chemists, Washington, DC. 
  10. 13-Bellido, L.1998. Grain legumes for animal feed.www.hort.purdue.edu
    1. Biederbeck, V.O., R. P. Zentner and C. A. Campbell. 2005. Soil microbial populations and activities as influenced by legume green fallow in a semiarid climate. Soil Biology & biochemistry. 37: 1775-1784
    2. Bremner, J.M. 1965. Total nitrogen. In: Black, C.A., et al. (Eds), Methods of soil analysis. Part2. Agron. Monogr, vol. 9 .ASA, Madison, WI, pp.1149-1178.
    3. Cho, B., and H. Daimon.2008. Effect of hairy vetch incorporated as green manure on growth and N uptake of sorghum crop. Plant Prod .Sci.11 (2): 211-216
    4. David, F.S.2003.New green manuringLathyrussativus variety AC Greenfix available in USA.LathyrusLathyrism Newsletter 3(2003
    5. Franzluebbers, A.J.2007.Integrated crop –livestock systems in the southeastern USA. Agron.J. 99:349-355.
    6. Krause.D and I. Krause. 2003. New green manuringLathyrussativus variety AC Greenfix available in USA. LathyrusLathyrism Newsletter.3 (2003). www.acgreenfix.com
    7. Lazanyi, J. 2000. Grass pea and green manure effects in grat Hungarian plain. Lathyruslathyrism Newsletter.1: 28-30
    8. Preston, S.2003.Overview of Cover Crops and Green Manures.www.attra.ncat.org
    9. Roberts, C.A., K.J. Moore and K.D. Johnson.1989. Forage quality and yield of wheat-common vetch at different stages of maturity and common vetch seeding rate. Agron.J. 81: 57-60
    10. Rochester, I.J., M.B. Peoples., N.R. Hulugalle., R.R. Gault and G.A. Constable.2001.Using legumes to enhance nitrogen systems. Field Crops Res. 70: 27-41
    11. Thomson, E.F., S. Rihawi, and N. Nersoyan.1990. Nutritive value and yields of some forage legumes and barely harvested as immature herbage, hay and straw in North-West Syria. Exp. Agric.26: 49-56