Author
(Corresponding Author ), Bahram Mirshekari, Department of Agronomy and Plant Breeding, Tabriz Branch, Islamic Azad University, Tabriz , Iran
Abstract
Keywords
مقدمه
از دیدگاه متخصصان کشاورزی شاخص های متعددی برای ارزیابی میزان پیشرفت کشاورزی ارایه شده است. ولی عاملی که از آن اخیراً به عنوان شاخصی مناسب برای ارزیابی مدیریت زراعی هر کشور و یا حتی هر مزرعه استفاده می شود، میزان توجه به مدیریت علف های هرز است (Gupta، 2006). مطالعه رقابت بین گونه ای با هدف به حداقل رساندن اثرات منفی علف های هرز از طریق برآورد دقیق تر میزان کاهش عملکرد ناشی از گیاهان هرز برای افزایش کارایی مدیریتی سیستم هایی با حداقل مصرف علف کش انجام می شود (کوچکی و همکاران، 1373). کلزا (Brassica napus L.) گیاهی یک ساله از تیره شب بو (Brassicaceae)می باشد که رشد تولید آن در بیست سال اخیر به دلیل درصد بالای روغن و پروتئین قابل مصرف در برنامه غذایی انسان و دام و ارزش غذایی این مواد در مقایسه با سایر محصولات کشاورزی قابل ملاحظه بوده است (شهیدی و فروزان، 1373). به عقیده عزیزی و همکاران (1378)، علف های هرز پاییزه مهمترین عامل محدود کننده رشد و تولید کلزا است و کنترل آن ها در سطح جهانی بخش قابل توجهی از هزینه های تولید رابه خوداختصاص می دهد.Gupta(2006) خردل وحشی (Sinapis arvensis)، سلمه تره (Chenopodium album)، سیاه دانه (Agrostemma githago) و چاودار وحشی (Secale montanum) را از مهم ترین علف های هرز مزرعه کلزا معرفی کرده است. بذر کلزا با بذور علف های هرز تیره شب بونظیر خردل وحشی مخلوط می شود و جدا کردن آن ها بسیار مشکل و حتی غیر ممکن است (شریعتی و قاضی شهنی زاده، 1379، Gupta، 2006). مطالعات انجام گرفته بیانگر این واقعیت است که حضور علف های هرز فقط تا دوره کوتاهی از ابتدای فصل رشد گیاه زراعی در مزرعه تأثیر قابل توجهی بر عملکرد گیاه زراعی نخواهد داشت (Zimdahl، 2002).رقابت منجر به کاهش عملکرد در کلزا، اغلب در زمان طویل شدن ساقه در کشت پاییزه و مراحل اولیه رشد در کشت بهاره اتفاق می افتد (عزیزی و همکاران، 1378).
کل بیوماس تولید شده درکشت های مخلوط گیاهی تا حدودی ثابت است. حضور علف هرز در مزرعه به معنی رقابت آن با گیاه زراعی و کاهش ماده خشک و عملکرد آن است. این رقابت ارتباط نزدیکی با چرخه زندگی گیاه زراعی دارد و بیشترین تأثیر آن در مراحل اولیه رشد گیاه زراعی ظاهر می شود. به طوری که ظهور علف های هرز بعد از سپری شدن یک سوم از چرخه زندگی گیاه زراعی تأثیر چندانی در کاهش عملکرد نخواهد داشت (کوچکی و همکاران، 1376). در مطالعه تداخل کلزا با علف هرز یولاف وحشی، حضور علف هرز در 40 روز اول از دوره رشد کلزا، عملکرد آن را 61 درصد کاهش داد (Daugovishو همکاران، 2002). مارتین و همکاران (Martinو همکاران، 2001) از مطالعه تعیین دوره بحرانی کنترل علف های هرز در مزرعه کلزای پاییزه به این نتیجه رسیدند که به منظور جلوگیری از افت عملکرد بیش از 10 درصد، مزرعه کلزا بایستی تا مرحله 10-8 برگی و در کشت های زود هنگام تا مرحله 6 برگی عاری از علف هرز نگه داشته شود. در یک بررسی تداخل علف هرز چچم ایرانی (Lolium persicum) با کلزا عملکرد گیاه زراعی را از طریق کاهش تعداد شاخه های جانبی، تعداد خورجین در بوته و تعداد دانه در خورجین تا حدود 70 درصد کاهش داد (Holmanو همکاران، 2004). Zybaldu و Risch (2008) در مطالعه ای روی سه رقم گلرنگ شامل Balsoy، Merkid و Kapu در رقابت با علف های هرز دریافتند که عکس العمل ارقام از نظر عملکرد دانه متفاوت، در حالی که از نظر درصد روغن یکسان بود. جیانگ و اگلی (Jiang و Egli، 1995) گزارش کرده اند که سایه افکنی Sesbania exaltata L. روی سویا در طی مرحله رشد زایشی، تولید بیوماس و عملکرد دانه آن را به طور معنی دار کاهش می دهد. علف های هرز از طریق سایه اندازی تسهیم بیوماس و انباشتگی ماده خشک در ارگان های زایشی گیاهان زراعی و شاخص برداشت را کاهش می دهند (MulugetaوBoerboom، 2000). شاخص برداشت لوبیا در تداخل با علف های هرز، به طور معنی دار کاهش یافت (Blackshaw و همکاران، 2002). همچنین در سویا گزارش شده است که رقابت علف های هرز موجب کاهش تخصیص ماده خشک به شاخه های جانبی سویا می شود (Van Acker و همکاران، 1993). برخی از گزارش ها نیز از افزایش شاخص برداشت گیاهان زراعی در رقابت با علف های هرز (Zimdahl، 2005) و یا ثابت ماندن آن (Dejoux و همکاران، 1999) حکایت دارند. پژوهش زیر با هدف مطالعه تأثیر مرحله وجین علف های هرز غالب منطقه شامل خردل وحشی، چاودار وحشی، جو وحشی و سیاه دانه بر عملکرد و اجزای عملکرد سه رقم کلزا در تبریز اجرا شد.
مواد و روش ها
این آزمایشی در ایستگاه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی دانشگاه آزاد اسلامی واحد تبریز واقع در 15 کیلومتری شرق تبریز اجرا شد. برای تجزیه خاک دو نمونه خاک از عمقهای 20-0 و 35-20 سانتیمتری تهیه شده و پس از تجزیه وضعیت فیزیکی و شیمیایی آن به شرح جدول 1 تعیین شد.
بافت خاک منطقه لوم شنی و pH آن در محدوده قلیایی ضعیف تا متوسط است. آزمایش به صورت فاکتوریل با طرح بلوک کامل تصادفی در 3 تکرار انجام شد. فاکتورهای آزمایشی عبارت از مرحله وجین علف های هرز شامل روزت (7-5 برگی)، اوایل ساقه روی، آغاز گلدهی (ظهور اولین گل آذین در کرت)، 50 درصد گلدهی و رقابت تمام فصل علف های هرز همراه با شاهد عاری از علف هرز در مزرعه سه رقم پاییزه کلزا شامل Okapi،SLM046 و Opera بودند. بذور کلزا از سازمان جهاد کشاورزی استان آذربایجان شرقی تهیه گردید. رقــم Okapi متوسط رس با طول دورة رشد 230 تا 240 روز و نسبتاً پاکوتاه، رقم SIM 046 دیررس با طول دورة رشد 240 تا 255 روز و تا حدی پابلندتر از Okapi و رقم Operaدیررس تر و پابلندتر از سایر ارقام مورد مطالعه بود. هر سه رقم از عملکرد دانه بیش از سه تن در هکتار برخوردار می باشند. علف های هرز موجود در مزرعه در طول دوره آزمایش شامل خردل وحشی، چاودار وحشی، جو وحشی (Hordeumpersicum) و سیاه دانه بودند که تراکم آن ها در کرت ها به ترتیب در حدود 12-10، 8-6، 7-5 و 6-5 بوته در متر مربع حفظ شدند. برای تأمین علف های هرز موجود در کرت ها از بانک بذر خاک استفاده شد. این علف های هرز از جمله انواع غالب در منطقه هستند و به همین دلیل در آزمایش حاضر با تراکم بیشتر از حدود مورد مطالعه در کرت ها حضور داشتند که برای دستیابی به تراکم های یکنواخت در همه کرت ها به روش دستی وجین شدند.
در اواسط شهریور ماه زمین بعد از یک شخم متوسط دیسک زده شد. بر اساس توصیه آزمایشگاه خاکشناسی سازمان جهاد کشاورزی استان آذربایجان شرقی همزمان با دیسک، کود سوپر فسفات تریپل به میزان 160 کیلوگرم در هکتار و کود اوره به مقدار 180 کیلوگرم در هکتار در نسبت های مساوی در سه مرحله کاشت، شروع ساقه روی و اوایل گل دهی به زمین داده شد. هر بلوک شامل 18 کرت با ابعاد 4×3 متر و فاصله ردیف های کاشت 25 سانتی متر بود. تاریخ کاشت دهم اردیبهشت ماه بود. قبل از کاشت مزرعه آبیاری شد و پس از گاورو شدن زمین بذور ضد عفونی شده با سم مانکوزب در محل داغ آب پشته ها در عمق 3-2 سانتی متری و با فاصله 5 سانتی متـــر به
صورت دستی کاشته شدند. دومین آبیاری پس از سبز شدن بذرها و آبیاری های بعدی در طول فصل رشد با توجه به شرایط آب و هوایی در فواصل 7-10 روز یک بار انجام گرفت. زمستان گذرانی بوته ها در حالت روزت در مرحله 7-5 برگی صورت گرفت. علف های هرز موجود در کرت های شاهد به طور متناوب با فواصل هر 10-7 روز یک بار و نیز علف های هرز غیر از خردل وحشی، چاودار وحشی، جو وحشی و سیاه دانهدر صورت مشاهده در سایر کرت ها وجین شدند. در تیمارهای رقابت علف های هرز با توجه به سطوح تعریف شده در طول دوره رشد فقط یک بار در زمان معین وجین شدند و تا آخر دوره رشد کنترلی صورت گرفت. در طول اجرای آزمایش، آفت و بیماری در سطح مزرعه مشاهده نشد.
در زمان رسیدگی با حذف ردیف های کناری و یک متر از دو سر خطوط کاشت، از بوته های موجود در مساحت 5/3 متر مربعی از هر کرت 10 بوته به صورت تصادفی علامت گذاری شده و صفات ارتفاع بوته، تعداد شاخه های جانبی و تعداد خورجین در هر بوته اندازه گیری شدند.بقیه صفات شامل بیوماس اندام های هوایی کلزا و علف های هرز و عملکرد دانه کلزا نیز از طریق کف بر کردن بوته های واقع در سطح یک مترمربعی وسط هر یک از واحدهای آزمایشی اندازه گیری شدند. شاخص برداشت کلزا از تقسیم عملکرد دانه بر عملکرد بیولوژیک آن محاسبه شد. درصد روغن دانه در آزمایشگاه ملی دانه های روغنی و روغن های خوراکی موسسه تحقیقات اصلاح و تهیه نهال و بذر استخراج شد. تجزیه واریانس داده ها با استفاده از نرم افزار MSTAT-C انجام شد و برای مقایسه میانگین صفات از آزمونLSD استفاده گردید. رسم شکل ها با بهره گیری از نرم افزار Excel انجام گرفت.
نتایج و بحث
بین ارقام و مرحله وجین علف های هرز از نظر تأثیر بر ارتفاع بوته در مرحله برداشت در سطح احتمال 1% تفاوت معنی دار وجود داشت (جدول 2). در شرایط آزمایش دو رقم Opera و SLM046 نسبت به رقم Okapi به ترتیب حدود 16 و 11 سانتی متر پابلندتر بودند (جدول 4). مقایسه میانگین های ارتفاع بوته در تیمارهای رقابت علف های هرز مشخص کرد که افزایش شدت تداخل علف های هرز با گیاه زراعی بر اثر طولانی شدن دوره رقابت برون گونه ای و احتمالاً به دنبال آن بروز محدودیت منابع غذایی ناشی از رقابت موجب کاهش ارتفاع بوته های کلزا در مقایسه با تیمار شاهد می شود (جدول 3). بیشترین میزان کاهش در ارتفاع بوته در تیمار آلوده به علف های هرز در کل دوره رشد (19 درصد نسبت به شاهد) و کمترین آن در تیمار کنترل علف های هرز در مرحله روزت بود (جدول 3) و در این تیمار کلزا توانست ارتفاع ساقه خـود را همانند تیمار عاری از علف هرز افزایش دهد. Hucl (1998) اظهار داشت که بلندی ارتفاع بوته در گیاهان زراعی، یکی از صفات برتر به منظور رقابت با علف های هرز است.افزایش ارتفاع بوته بارزترین تغییر ناشی از رشد گیاه است، زیرا اثر آن تشکیل برگ های جدید در بالای گیاه است که در نتیجه آن برگ های جوان با کارآیی بیشتر در بالای برگ های قدیمی قرار می گیرند و درصد بیشتری از نور خورشید را دریافت می کنند. این ویژگی کارآمدترین برگ ها را در بهترین موقعیت از نظر فتوسنتزی قرار می دهد.
به عقیده سرمدنیا و کوچکی (1378)، الگوی افزایش ارتفاع درارتباط با سن گیاه، همبستگی زیادی با افزایش وزن خشک گیاه دارد. مرحله وجین علف های هرز و رقم کلزا به ترتیب در سطوح احتمال 1% و 5% روی تعداد شاخه جانبی در بوته کلزا تأثیرگذار بود (جدول 2). مقایسه میانگین ارقام نشان داد که تحت شرایط آزمایش در دو رقم Opera و SLM046 تعداد شاخه های جانبی بیشتری در هر بوته (حدود 3 شاخه) توسعه پیدا کرد (جدول 4).
بیشترین تعداد شاخه جانبی در بوته (معادل 4 شاخه) در شرایط بدون علف هرز و کمترین آن (معادل 2 شاخه)
در شرایط تداخل تمام فصل علف های هرز توسعه یافت (جدول 3). دلیل احتمالی افزایش تعداد شاخه در بوته کلزا با افزایش طول دوره عاری از علف های هرز، می تواند از کاهش تأثیر منفی تداخل علف های هرز و در نتیجه افزایش قابلیت دسترسی گیاه زراعی به عناصر غذایی و فضای در دسترس برای توسعه بوته ناشی شده باشد. در حالی که افزایش طول دوره تداخل علف های هرز و تشدید رقابت آن ها با گیاه زراعی برای مواد غذایی، آب، نور و فضا، موجب کاهش تعداد شاخه جانبی در بوته می شود. نتایج مشابهی نیز توسط Ahmad Khanو همکاران (2003) در مورد گندم گزارش شده است. پورآذر و غدیری (1379) در آزمایشی دریافتند که سایه اندازی علف های هرز روی بوته های گندم سبب می شود تا گندم قادر به تکمیل مراحل رشدی خود و در نتیجه فتوسنتز بهینه نباشد. در نهایت گندم با کاهش شدید مواد هیدروکربنه مواجه می شود و درصد پنجه های بارور در هر بوته کاهش می یابد. به نظر می رسد که چون در کلزا گل آذین ها روی ساقه های جانبی تشکیل می شوند، تیمارهای برخوردار از بالاترین تعداد شاخه های جانبی منجر به افزایش عملکرد دانه شود.
تعداد خورجین در بوته تحت تأثیر مرحله وجین علف های هرز و رقم کلزا قرار گرفت (جدول 2). تیمار عاری از علف هرز با داشتن 64 خورجین، بیشترین مقدار این صفت را به خود اختصاص داد، در حالی که وقتی کلزا با علف های هرز موجود تا انتهای دوره رشد در رقابت بود، تعداد خورجین در مقایسه باشاهد 57 درصد افت نشان داد و با یک بار کنترل علف های هرز در مراحل روزت یا اوایل ساقه روی این رقم به 42 درصد رسید (جدول 3). همچنین دو رقمOpera وSLM046 نسبت به رقم Okapi از نظر این صفت برتری داشت (جدول 4). به نظرمی رسد که تعداد خورجین در بوته حساس ترین جزء عملکرد از نظر تداخل با علف های هرز باشد. علف های هرز مانند تنش های رطوبتی، اغلب موجب کاهش تعداد خورجین در بوته می شوند(Dejoux و همکاران، 1999). بنا به گزارش Holmanو همکاران (2004)، تداخل علف هرز چچم ایرانی(Lolium persicum)به ویژه در زمان های سبز شدن زودتر عملکرد کلزا رااز طریق کاهش تعداد شاخه و غلاف در بوته و تعداد دانه در غلاف تا 70درصد کاهش می دهد. به عقیده این محققین افزایش طول دوره تداخل علف های هرز با کاهش دسترسی گیاه زراعی به منابع محیطی موجب می شود تا دوره گلدهی کوتاهتر شده و تولید گل های بارور و خورجین در محدوده زمانی کمتری صورت گیرد.
اثر مرحله وجین علف های هرز بر بیوماس کلزا در سطح احتمال یک درصد معنی دار بود (جدول 2). بیشترین مقدار این صفت (معادل 5/12 تن در هکتار) در تیمار شاهد بدون علف هرز اندازه گیری شد (شکل 1). بیوماس کلزا با افزایش طول دوره آلودگی به علف هرز (به غیر از سطح کنترل علف های هرز در اوایل ساقه روی کلزا) به طور معنی داری افت پیدا کرد و در تیمار آلوده به علف هرز در کل دوره رشد نسبت به شاهد، حدود 40 درصد کاهش نشان داد. در سطوح بعدی رقابت، مقدار این کاهش نسبت به شاهد به ترتیب 29، 37 و 37 درصد بود (شکل 1). کاهش در بیوماس و تعداد شاخه جانبی در هر بوته کلزا بر اثر تداخل علف های هرز می تواند از کاهش در میزان دسترسی گیاه زراعی به منابع محیطی و فضا ناشی شود که مانع از توسعه بوته های گیاه زراعی می شود. از آن جایی که بین این صفات و عملکرد دانه گیاه زراعی ارتباط مستقیم وجود دارد، بنابراین هر مقدار کاهش در آن ها افت عملکرد کلزا را به دنبال خواهد داشت. بر اساس گزارش Al-Thahabi و همکاران (1998) در مورد نخود و Van Acker و همکاران (1993) در مورد سویا، افزایش طول دوره تداخل علف های هرز از طریق کاهش تجمع ماده خشک و تعداد شاخه در بوته، بیوماس و عملکرد دانه هر دو گیاه زراعی را کاهش داد. آقاعلیخانی و همکاران (1378) در آزمایشی دریافتند که آغاز زود هنگام تداخل تاج خروس با ذرت عملکرد بیولوژیک ذرت را 45 درصد کاهش می دهد، در حالی که با 12 روز تأخیر در رویش تاج خروس افت عمکرد بیولوژیک به 41 درصد و با سبز شدن دیر هنگام تاج خروس در مرحله 5-4 برگی ذرت این مقدار به 22 درصد کاهش می یابد.
اثر رقابت علف های هرز با سه رقم کلزا بر بیوماس علف های هرز در سطح احتمال 5% معنی دار شد (جدول 2). وزن ماده خشک اندام های هوایی علف های هرز در مرحله برداشت در تیمارهای کنترل آن ها در مراحل اوایل ساقه روی، آغاز گلدهی و 50% گلدهی با دارا بودن به ترتیب 9/92، 3/86 و 87 گرم در متر مربع بیوماس، اختلاف معنی داری با هم نداشتند (شکل 2). این امر نشانگر آن است که علف های هرز مورد نظر در آزمایش بعد از مرحله ساقه روی کلزا به بعد رقابت قابل توجهی با کلزا نمی توانند داشته باشند. چون وزن خشک آن ها بعد از مرحله ساقه روی کلزا به بعد تقریباً ثابت مانده است و احتمال می رود که از نظر این صفت مرحله ساقه روی کلزا دوره بحرانی کنترل علف های هرز در مزرعه آن باشد. در شرایط آزمایش علف های هرز توانستند وزن خشک خود را در صورت عدم کنترل در طول فصل رشد تا حدود 410 گرم در متر مربع افزایش دهند، که تفاوتی حدود 80 گرم در متر مربع با تیمار یک بار کنترل علف های هرز در مرحله روزت (329 گرم در متر مربع) داشتند (شکل 2)، که رقم قابل توجهی نمی باشد. نتایج حاکی است که یک بار وجین در مرحله روزت تأثیر مثبت زیادی در کاهش بیوماس علف های هرز نخواهد داشت. در این مطالعه، مشخص گردید که کاهش در وزن ماده خشک علف های هرز منجر به افزایش در وزن ماده خشک کلزا می شود (شکل های 1 و 2). کوچکی و همکاران (1376) عقیده دارند که کل بیوماس تولید شده درکشت های مخلوط تا حدودی ثابت است و حضور علف هرز در مزرعه به معنی کاهش ماده خشک و عملکرد گیاه زراعی است. Hucl (1998) نیز ضمن تأکید بر نقش دوره رقابت علف های هرز روی بیوماس آن ها، بیان می دارد که در صورت رقابت تمام فصل مخلوطی از علف های هرز یک ساله با کلزا، به ازای هر ده درصد افزایش وزن ماده خشک علف های هرز، عملکردهای بیوماس و دانه کلزا به ترتیب 12% و 5/18% کاهش پیدا می کند.
اثر رقم و اثر متقابل رقم در مرحله وجین علف های هرز روی عملکرد دانه غیر معنی دار بود، ولی این صفت توسط دوره هـای مختلف تداخــل علف هــای هرز در سطــح احتمال 5% تحـت تأثیـر قــرار گرفت (جدول 2).
ضریب همبستگی عملکرد دانه کلزا با صفاتی نظیر ارتفاع بوته و تعداد شاخه های جانبی در بوته مثبت و معنی دار (به ترتیب r=0.40 و r=0.71)بود. همان طوری که Hucl(1998) نیز بر آن تأکید دارد، ارتفاع بوته و تعداد شاخه های جانبی در هر بوته کلزا از اجزای مهم و تأثیر گذار بر عملکرد دانه به شمار می روند. مقایسه میانگین های اثر مرحله وجین علف های هرز بر عملکرد دانه نشان می دهد که مقدار این صفت در سطوح کنترل علف های هرز در مراحل روزت، آغاز گلدهی و 50% گلدهی با کاهشی معادل به ترتیب 32%، 44، و 50% در عملکرد دانه از تیمار شاهد فاصله گرفتند (شکل 3). بیشترین عملکرد دانه کلزا (معادل 3150 کیلوگرم در هکتار) متناسب با تیمارهای برخوردار از بیشترین ارتفاع بوته و تعداد شاخه های جانبی در تیمار شاهد به دست آمد. رقابت علف های هرز وزن بذر و عملکرد دانه گیاهان زراعی را کاهش می دهد (Nelson و Thoreson، 1981، Van Gessel و Renner، 1995) و درصد کاهش محصول به نوع گیاه زراعی و تراکم، مرحله ظهور و طول دوره حضور علف های هرز بستگی دارد (Bosnic و Swanton، 1997، Knezevik و همکاران، 1997). کاهش عملکرد ناشی از افزایش طول دوره تداخل علف های هرز از کاهش میزان دسترسی گیاه زراعی به منابع محیطی مانند نور، آب، مواد غذایی و فضا ناشی می شود. با وجود این، عدم کنترل علف های هرز تا مرحله روزت کلزا، کاهش قابل توجهی را در عملکرد دانه ایجاد نکرد (شکل 3). در واقع وجود منابع محیطی کافی و کوچکتر بودن اندازه بوته ها در ابتدای فصل رشد موجب می شود تا تداخل بین گیاه زراعی و علف های هرز از شدت کافی برخوردار نباشد و در نتیجه عملکرد گیاه زراعی کمتر تحت تأثیر قرار گیرد (محمدی، 1383). بر اساس نتایج یک پژوهش، آلودگی مزرعه کلزا به علف های هرز تا مرحله 4 الی 6 برگی، تأثیر معنی داری را بر عملکرد دانه آن نداشت (Zewall، 2003). در آزمایشی دیگر حضور علف هرز تربچه وحشی (Raphanus raphanistrum) در تراکم های 4 و 64 بوته در متر مربع که همزمان با کلزا سبز شده بودند، به ترتیب عملکرد دانه کلزا را 9 تا 11 و 77 تا 99 درصد کاهش دادند. در حالی که شروع تداخل علف هرز با کلزا در 10 هفته بعد از سبز شدن آن تأثیری بر عملکرد دانه نداشت (Blackshaw و همکاران، 2002).
شاخص برداشت کلزا از دوره های تداخل علف های هرز تأثیر پذیر بود (جدول 2). افزایش طول دوره رقابت علف های هرز به کاهش شاخص برداشت در کلزا منجر شد (جدول 3). این کاهش در شرایط تداخل تمام فصل علف های هرز در مقایسه با تیمار شاهد 24 درصد و در سطوح بعدی تداخل نسبت به شاهد به ترتیب 3، 2، 12 و 20 درصد بود (شکل 4). در واقع با افزایش دوره رقابت علف های هرز، از میزان اختصاص ماده خشـک به دانه ها کاسته شد و این امر موجــب کاهش عملکرد دانه و به دنبال آن کاهــش شاخص برداشت کلزا گردید. Blackshaw و همکاران (2002)، Raghavan و Haritharan(2006) و Tollenaar و همکاران (1994) به ترتیب در لوبیا، کلزا و ذرت نیز به نتایج مشابهی دست یافته اند.
درصد روغن دانه تحت تأثیر ارقام و دوره های مختلف رقابت علف های هرز قرار نگرفت، ولی عملکرد روغن از هر دو عامل مورد مطالعه متأثر شد (جدول 2). بالاترین عملکرد روغن در بین تیمارهای تداخل علف های هرز به شاهد بدون علف هرز مربوط بود، که به دلیل بالا بودن عملکرد دانه تیمار شاهد می باشد. میزان کاهش عملکرد روغن در سطوح مختلف تداخل علف هرز نسبت به شاهد به ترتیب 32، 4، 45، 50 و 55 درصد محاسبه شد (جدول 3). به عبارت دیگر با افزایش طول دوره تداخل علف های هرز، شدت رقابت آن ها با کلزا افزایش می یابد و به علت کاهش عملکرد دانه، عملکرد روغن نیز افت پیدا می کند (جدول 3).
نتیجه گیری
نتایج کلی این تحقیق حاکی از آن است که با یک بار وجین علف های هرز در مرحله اوایل ساقه روی کلزا می توان از خسارت علف های هرز بر عملکردهای دانه و روغن آن در مقایسه با تداخل تمام فصل علف های هرز مورد نظر در آزمایش به ترتیب تا 110% و 112% کاست.