مرکزتحقیقات و آموزش کشاورزی و منابع طبیعی خراسان رضویپژوهش های کاربردی زراعی2538-406628320150923Potassium and Magnesium Interaction in Alfalfa (Medicago sativa L.)بر هم کنش پتاسیم و منیزیم در زراعت یونجه .(Medicago sativa L)1710665110.22092/aj.2015.106651FAعزیز مجیدیعضو هیات علمی مرکز تحقیقات کشاورزی و منابع طبیعی آذربایجان غربیکامبیز خوارزمیعضو هیات علمی مرکز تحقیقات کشاورزی و منابع طبیعی آذربایجان غربیJournal Article20110421Alfalfa (Medicago Sativa L.) absorbs large amounts of soil potassium (K) and magnesium (Mg). K fertilization increases alfalfa<br />yield but the changes in the yield as influenced by combined K and (or) Mg fertilization, are not known. Our hypothesis is that K and<br />Mg antagonistic relationship will influence the yield of alfalfa. The objective of this study was to determine influence of K and Mg<br />fertilization on alfalfa yield and yield components during the three yr experimental period. The experiment was a factorial with four K<br />levels (0, 100, 200 and 300 kg K2SO4. ha-1) and three Mg levels (0, 100 and 200 kg MgSO4 ha-1) arranged in the form of a randomized<br />complete block design with three replications. Application of K increased alfalfa dry matter (DM) production. Total K removal in the<br />herbage increased linearly with increasing K rates and reached 1440 kg K ha-1 with the application of 300 kg K2SO4. ha-1 yr-1, compared<br />with 900 kg yield ha-1 in the control treatment. Addition of Mg partially affected DM production. K fertilization depressed plant tissue<br />Mg concentration and Mg uptake. Also, addition of Mg fertilizer decreased plant K uptake. Incremental additions of K increased alfalfa<br />grain yield, K concentration and uptake in the third year after establishment. Mg fertilization did not influence grain yield and Mg content<br />in grains. After harvesting, soil ammonium acetate extractable K (Ke) decreased considerably in check plot (127 mg. kg-1), but it<br />increased with increasing K rates.یونجه مقادیر قابل توجهی از عناصر پتاسیم و منیزیم خاک را جذب می کند. کود دهی پتاسیم عملکرد یونجه را افزایش داده ولی تغییرات<br />عملکرد ناشی از مصرف توام پتاسیم و منیزیم، هنوز بدرستی شناخته نشده است. فرض ما براین اساس استوار بود که روابط آنتاگونیستی پتاسیم و<br />منیزیم، عملکرد یونجه را تحت تاثیر قرار می دهد. هدف از تحقیق حاضر، بررسی برهم کنش پتاسیم و منیزیم بر عملکرد یونجه و اجزای عملکرد<br />بود. آزمایش به صورت فاکتوریل شامل چهار سطح پتاسیم ) 0، 100 ، 200 و 300 کیلوگرم سولفات پتاسیم در هکتار( و سه سطح منیزیم ) 0، 100 و 200<br />کیلوگرم سولفات منیزیم در هکتار( در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی در سه تکرار بود. مصرف پتاسیم تولید ماده خشک گیاه را افزایش داد.<br />جذب کل پتاسیم در گیاه بطور قابل ملاحظه ای با افزایش سطوح پتاسیم افزایش یافت و در تیمار 300 کیلو گرم سولفات پتاسیم به 1440 کیلو گرم<br />در هکتار در مقایسه با 900 کیلو گرم در هکتار تیمار شاهد رسید. سطوح منیزیم سبب افزایش اندک ماده خشک گیاه شد. مصرف پتاسیم غلظت و<br />جذب منیزیم در بافت گیاه را کاهش داد. منیزیم موجب کاهش جذب پتاسیم در گیاه شد. افزایش سطوح پتاسیم عملکرد بذر یونجه، غلظت و جذب<br />پتاسیم در دانه را افزایش داد. منیزیم هیچگونه تاثیری بر عملکرد دانه و مقدار منیزیم دانه نداشت. پتاسیم قابل عصاره گیری به روش استات آمونیوم<br />ke( ( در خاک بطور قابل ملاحظه ای در تیمار شاهد کاهش و در سایر تیمارهای سطوح پتاسیم افزایش نشان داد.مرکزتحقیقات و آموزش کشاورزی و منابع طبیعی خراسان رضویپژوهش های کاربردی زراعی2538-406628320150923The effect of sources and various amounts of organic fertilizer on bioavailability of Cu and Zn in soilبررسی آزمایشگاهی و گل خانه ای تأثیر منابع و مقادیر کودهای آلی بر زیست فراهمی مس و روی در خاک81610665210.22092/aj.2015.106652FAحسین میر سیدحسینیدانشیار دانشگاه تهرانریحانه ایوانیدانشگاه فردوسی مشهدغلامرضا ثواقبیدانشگاه تهرانJournal Article20120320Organic matter based on their composition and the C/N ratio can have different effects on nutrient bioavailability in soil. This research<br />was conducted to investigate the effects of various sources of organic fertilizers on bioavailability of Cu and Zn in soil. A silty clay soil<br />sample and three organic fertilizers including animal manure, sewage sludge and municipal compost in two levels of 1.25 and 2.5%<br />W/W bases were included for the experiment. The experiment was conducted in two stages of incubation and greenhouse cultivation<br />of corn (Zea mays L.). Both experiments were in factorial complete randomized design with 6 treatments in 4 replications plus the<br />control. In the first experiment treated soils were incubated at field capacity moisture and 25˚C temperature for 8 weeks during which<br />subsamples were taken at 0, 4 and 8 weeks and were analyzed for available Zn and Cu. The results showed that the highest amount of<br />DTPA extractable Zn were 148.4 and 156.7 mg kg-1for the sewdge sludge at the 1.25 and 2.5 percent treatments respectively, and the<br />lowest was related to manure treatment with 103.7 mg kg-1. The highest amount of DTPA axtractable Cu was for the compost treatment<br />with 28.1 and 28.4 mg kg-1in the levels used, and it was 28.4 mg kg-1in the swedge sludge treatment at 2.5% level. Comparison of the<br />changes over time showed that available Zn content decreased but Cu content increased up to 4 week and then decreased. The results<br />of the greenhouse experiment showed that all treatments except sewdge sludge increased some plant growth factors such as yield Zn<br />content and the highest Zn and Cu uptake by plant were in the sewdge sludge treatment with 18.8 and 1.15 mg kg-1.مواد آلی بر مبنای نسبت C/N و نوع تر یکبات می توانند تأثیر متفاوتی بر زیست فراهمی عناصر در خاک داشته باشند. این تحقیق به منظور بررسی<br />تأثیر منابع مختلف کودهای آلی بر زیست فراهمی دو عنصر مس و روی در خاک انجام شد. خاکی با بافت رسی سیلتی و سه نوع کود آلی شامل<br />کود دامی، لجن فاضلاب و کمپوست زباله شهری در 2 سطح 25 / 1%، 5/ 2% و شاهد در نظر گرفته شد. آزمایش در دو مرحله انکوباسیون و کاشت گل<br />خانه ای ذرت ). Zea mays L ( به اجراء درآمد. هر دو آزمایش به صورت فاکتوریل در قالب طرح کاملأ تصادفی با شش تیمار و چهار تکرار به همراه<br />شاهد بودند. در آزمایش اول، خاک های تیمارشده با کودهای آلی به مدت هشت هفته در رطوبت ظرفیت مزرعه و دمای 25 درجه سانتی گراد تحت<br />انکوباسیون قرارگرفتند؛ و نمونه های خاک در فواصل زمانی صفر، چهار و هشت هفته از داخل گل دان ها برداشته شدند. نتایج نشان داد که بیشینه<br />میزان روی ) Zn ( قابل عصاره گیری به روش DTPA به ترتیب با 41 / 148 و 156 / 7 mg kg-1 به دو سطح 1/ 25 و 2/ 5 درصد تیمار لجن فاضلاب<br />شهری، و کمینه آن با 103 / 74 mg kg-1 به کود دامی تعلق داشت. بیش ترین میزان مس ) Cu ( قابل استخراج با DTPA به ترتیب با 10 / 28 ، 45 / 28<br />و 28 / mg kg-141 مربوط به دو سطح 1/ 25 و 2/ 5درصد تیمار کمپوست زباله شهری و سطح 2/ 5 درصد لجن فاضلاب شهری بود. بررسی تغ ییرات<br />زمانی نشان داد که با گذشت زمان مقدار عنصر روی کاهش ولی عنصر مس تا زمان چهار هفته افزایش )و بعد از آن کاهش( یافت. نتایج کشت گل<br />دانی نشان داد که تمامی تیمارها به جز تیمارهای لجن فاضلاب شهری باعث افزایش عمل کرد گیاه شدند. بیشینه میزان روی و مس جذب شده توسط<br />گیاه )به ترتیب با 18 / 82 mg kg-1 و 1/ 15 ( مربوط به لجن فاضلاب شهری بود.مرکزتحقیقات و آموزش کشاورزی و منابع طبیعی خراسان رضویپژوهش های کاربردی زراعی2538-406628320150923Effect of deficit irrigation and super absorbent polymer on physiological and morphological characteristics of sunflowerبررسی اثر کاربرد سوپرجاذب و کم آبیاری بر صفت های مورفولوژیک و فیزیولوژیک آفتابگردان172310676710.22092/aj.2015.106767FAحسین نظرلیدانش آموخته کارشناسی ارشد زراعت، گروه زراعت و اصلاح نباتات دانشکده کشاورزی دانشگاه ارومیهرضا درویش زادهدانشیار گروه زراعت و اصلاح نباتات دانشکده کشاورزی دانشگاه ارومیهمحمدرضا زردشتی، استادیار گروه زراعت و اصلاح نباتات دانشکده کشاورزی دانشگاه ارومیهحمید حاتمی ملکیاستادیار گروه زراعت و اصلاح نباتات دانشکده کشاورزی دانشگاه مراغهمیرحسن رسولی صدقیانیاستادیار گروه علوم خاک دانشکده کشاورزی دانشگاه ارومیهفرزاد قویدلدانش آموخته کارشناسی ارشد زراعت، گروه زراعت و اصلاح نباتات دانشکده کشاورزی دانشگاه ارومیهJournal Article20110705The objective of present study was to investigate the effect of different rates of super absorbent polymer and different levels of<br />deficit irrigation on physiological and morphological characteristics of sunflower cultivar Master. The experiment was carried out as a<br />factorial based on completely randomized design (CRD) with 15 treatments and 3 replicates under controlled conditions. Factors were<br />deficit irrigation in three levels including irrigation at 0.75, 0.50, and 0.25% of field capacity (FC) and polymer in five levels including<br />application of 0, 0.75, 1.5, 2.25, 3 gr polymer per kg of soil. Pots were weighted every day and irrigated when soil water received to<br />0.75, 0.50, and 0.25 of field capacity, respectively. The effects of different rates of polymer and different levels of consumed water were<br />highly significant on all of studied characters. Yield diminution in irrigation at 50% of FC was 32% and at 25% of FC was 71% as well<br />as chlorophyll amount diminution at 50% of FC was 8% and at 25% of FC was 42% compared to well watered condition (irrigation at<br />75% of FC). But, the application of super absorbent polymer moderated the negative effect of deficit irrigation, especially in high rates<br />of polymer (2.25 and 3 gr/kg of soil). The seed yield was obtained from irrigation at 75% of FC and application of 2.25 and 3 gr polymers<br />per kg soil. Concerning to chlorophyll amount the best situation was obtained from irrigation at 50% of FC and application of 3 gr<br />polymer per kg soil. Results revealed that increasing in absorbent polymer lead to elevation in studied characters. Increasing polymer<br />amount to 3 gr per kg soil results in improving WUE and yield until 60% and 31% respectively compared to non polymer application.<br />It seems that absorbent polymer increased irrigation period in sunflower.این آزمایش با هدف بررسی اثر کم آبیاری و سوپرجاذب بر صفت های مورفولوژیک و فیزیولوژیک آفتابگردان کولتیوار Master در گلخانه<br />تحقیقاتی دانشکده کشاورزی دانشگاه ارومیه انجام شد. آزمایش به صورت فاکتوریل در قالب طرح پایه کاملا تصادفی با 15 تیمار و 3 تکرار اجرا<br />گردید. کم آبیاری در 3 سطح )آبیاری در 75 %، 50 % و 25 % ظرفیت مزرعه ای( و پلیمر در پنج سطح )صفر، 75 / 0، 5/ 1، 25 / 2 و 3 گرم در هر کیلوگرم<br />خاک( بود. گلدان ها هر روز وزن شده و زمانی که رطوبت خاک به ترتیب به 75 %، 50 % و 25 % ظرفیت مزرعه ای می رسید، آبیاری انجام می گرفت.<br />اثر مقادیر مختلف پلیمر و آب مصرفی بر تمام صفت های مورد ارزیابی بسیار معنی دار بود. کم آبیاری، مقدار صفت های مورد مطالعه از جمله تعداد<br />برگ فعال در مرحله گلدهی و میزان کلروفیل آن، وزن صددانه و عملکرد دانه را کاهش داد. میزان کاهش با کم آبیاری برای صفت عملکرد در 50<br />درصد ظرفیت مزرعه ای 32 درصد و در 25 درصد ظرفیت مزرعه ای 71 درصد و برای صفت میزان کلروفیل در 50 درصد ظرفیت مزرعه ای 8 درصد<br />و در 25 درصد ظرفیت مزرعه ای 42 درصد نسبت به آبیاری خوب ) 75 درصد ظرفیت مزرعه ای( بود. اما کاربرد سوپرجاذب اثرات منفی کم آبیاری<br />را به ویژه در مقادیر بالای پلیمر ) 25 / 2 و 3 گرم در کیلوگرم خاک( تعدیل کرد. بهترین تیمار از لحاظ میزان عملکرد مربوط به آبیاری در 75 درصد<br />ظرفیت مزرعه ای و مقدار 25 / 2 و 3 گرم پلیمر در کیلوگرم خاک بود. در حالیکه بهترین تیمار از لحاظ میزان کلروفیل مربوط به آبیاری در 50 درصد<br />ظرفیت مزرعه ای و مقدار 3 گرم پلیمر در کیلوگرم خاک بود. نتایج نشان داد که افزایش مقدار سوپرجاذب منجر به افزونی میزان صفت های مذکور<br />می گردد. میزان افزایش با کاربرد 3 گرم پلیمر در کیلوگرم خاک برای صفت کارایی اقتصادی مصرف آب ) 60 )WUE درصد و برای صفت عملکرد 31<br />درصد نسبت به عدم کاربرد پلیمر بود. به نظر می رسد که کاربرد پلیمر سوپرجاذب فواصل آبیاری در آفتابگردان را افزایش داد.مرکزتحقیقات و آموزش کشاورزی و منابع طبیعی خراسان رضویپژوهش های کاربردی زراعی2538-406628320150923Evaluation of Genetic diversity for fertilizer use efficiency in bread wheat genotypes under rainfed Conditions of Iranبررسی تنوع ژنتیکی از نظر کارایی مصرف کود در ژنوتی پهای گندم نان تحت شرایط دیم در ایران243410670910.22092/aj.2015.106709FAرحمان رجبیعضو هیأت علمی موسسه تحقیقات کشاورزی دیم کشورJournal Article20160814This research was conducted to evaluate the effect of simultaneous nitrogen (N) and phosphorous (P) fertilizer application on grain<br />yield and also genetic diversity for absorption efficiency of these two elements and other micro nutrient elements and phytic acid<br />in grain of 18 advanced bread wheat genotypes and two cultivars, i.e. Sardari and Azar-2, as checks, in two successive cropping<br />season (2005-2007) at two fertilizer and non fertilizer application at rainfed conditions in Sararood research station, west Iran,<br />utilizing randomized complete block design with three replication. Also, heritability, genotypic (GCV) and phenotypic (PCV)<br />coefficient of variations and genotypic (GV) and phenotypic (PV) variance were measured for the recorded traits. Based on grain<br />yield at the both condition, grain yield efficiency index (GYEI) were calculated for each genotypes. N, P fertilizer application<br />significantly increased 21 and 14 percentage grain yield in the two cropping seasons. Moreover, NP application enhanced Fe, Zn,<br />and B concentration in seed but reduced N, P, K and ratio of phytic acid to Zn (PA/Zn) which lowers PA/Zn in wheat grain is related<br />to more bio-availability of Fe and Zn in bread. In compare to Azar-2 and Sardari, 9 and 14 genotypes for PA/Zn and 2 and 3<br />Genotypes for GYEI were superior, respectively. Analysis of variance revealed significant genetic variation for most of the traits.<br />For majority of traits, PCV were more that GCV. The highest PCV and PCG were observed for P content in grain. Grain yield<br />and phytic acid had the highest (h2= 60.69%) and the lowest (h2=7.63%) heritability, respectively. Consequently, N, P application<br />had influence on nutritional element concentration in grain and there was a genetic variation among the testing genotypes for<br />nutritional elements absorption efficiency.این پژوهش به منظور بررسی اثر کار برد همزمان ازت و فسفر بر عملکر دانه و همچنین وجود تنوع ژنتیکی بین ارقام گندم نان از نظر<br />جذب این عناصر و سایر عناصر ریز مغذی و فیتیک اسید در دانه 18 ژنوتیپ پیشرفته گندم نان و دو رقم سرداری و آذر- 2 به عنوان شاهد<br />طی سال های 86 - 1384 در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی در سه تکرار و در دو شرایط مصرف کود وعدم مصرف کود در مؤسسه تحقیقات<br />کشاورزی دیم سرارود در غرب ایران انجام شد. پس از انجام تجزیه واریانس، صفات مختلف از نظر وراثت پذیری، ضریب تغیرات ژنوتیپی<br />و فنوتیپی و واریانس ژنتیکی و فنوتیپی مورد ارزیابی قرار گرفتند. بر اساس عملکرد دانه در دو شرایط کودی فوق، شاخص کارایی عملکرد<br />دانه) GYEI ( برای هر ژنوتیپ محاسبه شد. تجزیه واریانس نشان داد که اختلاف معنی داری بین ژنوتیپ ها برای اکثر صفات مورد بررسی وجود<br />داشت که نشان دهنده وجود تنوع ژنتیکی در این ژنوتی پها است. کاربرد همزمان کود ازت و فسفر) NP ( عملکرد کل دانه را بطور معنی داری<br />افزایش داد به طوری که در طی دو سال بررسی به ترتیب باعث افزایش 21 و 14 درصدی عملکرد دانه شد. همچنین با کاربرد کود NP غلظت<br />عناصر آهن، روی و بر افزایش و غلظت عناصر ازت، فسفر و پتاسیم در دانه کاهش یافت. در این آزمایش اثر کاربرد همزمان کود NP باعث<br />کاهش نسبت مولی اسید فیتیک به روی شد که کم بودن این نسبت بیانگر بالا بودن دسترسی زیستی آهن و روی موجود در دانه گندم است.<br />در مقایسه با ارقام آذر- 2 ، سرداری، به ترتیب 9 و 14 ژنوتیپ، از نظر نسبت اسید فیتیک به روی برتر بودند. از لحاظ شاخص کارایی عملکرد<br />دانه بین ارقام تنوع ژنتیکی زیادی دیده شد. از نظر این شاخص به ترتیب 2 و 3 ژنوتیپ برتر از آذر- 2 و سرداری بودند. ضریب تنوع فنوتیپی<br />برای کلیه صفات بیشتر از تنوع ژنتیکی بود. بیشترین ضریب تنوع فنوتیپی و ژنوتیپی مربوط به درصد فسفر بود. بالاترین وراثت پذیری مربوط<br />به عملکرد دانه) 69 / 60 %= h2 ( و کمترین وراثت پذیری مربوط به اسید فیتیک) 63 / 7%= h2 ( بود. بطور کلی می توان چنین استنباط کرد که<br />کاربرد ازت و فسفر، غلظت عناصر غذایی و عملکرد گندم دیم را تحت تاثیر قرار می دهد و همچنین بین ارقام از نظر کارایی مصرف عناصر<br />غذایی تنوع ژنتیکی وجود دارد.مرکزتحقیقات و آموزش کشاورزی و منابع طبیعی خراسان رضویپژوهش های کاربردی زراعی2538-406628320150923Effect of stage of dominant weeds control on yield and its components in rapeseed (Brassica napus L.)تأثیر مرحله وجین علف های هرز غالب بر عملکرد و اجزای عملکرد کلزا354210671010.22092/aj.2015.106710FAبهرام میرشکاریگروه زراعت و اصلاح نباتات،واحد تبریز، دانشگاه آزاد اسلامی، تبریز، ایرانJournal Article20160828In order to study effects of dominant weeds control included wild mustard, wild barley, wild rye and common corn cockle on rapeseed<br />yield and its components an experiment was conducted in Islamic Azad University of Tabriz, Iran. Studied factors were weeds<br />control times included rosette, early stem elongation, early flowering and 50% flowering stages, full season competition and weed free as<br />control; and Okapi ،SLM046, Opera crop cultivars. Results showed that rapeseed aboveground biomass in whole season weed-infested<br />plots reduced 40%, as compared with control. Weeds could increase their biomass up to 410 g m-2 when grew with rapeseed along the<br />season. Weeds control at early stem elongation, early flowering and 50% flowering stages with 32%, 44% and 50% reduction value in<br />seed yield, respectively, had significant difference with weed-free plots. When the weeds competition period took a long time, allocation<br />of biomass to seeds decreased. Seed oil percentage was not affected by cultivars and weeds competition periods. Reduction value in oil<br />yield of rapeseed in different levels of weed control were 32%, 4%, 45%, 50% and 55%, respectively. One time weeds control in early<br />stem elongation of rapeseed cultivars is recommended.این پژوهش به منظور بررسی اثر کار برد همزمان ازت و فسفر بر عملکر دانه و همچنین وجود تنوع ژنتیکی بین ارقام گندم نان از نظر جذب این<br />عناصر و سایر عناصر ریز مغذی و فیتیک اسید در دانه 18 ژنوتیپ پیشرفته گندم نان و دو رقم سرداری و آذر- 2 به عنوان شاهد طی سال های 86 -<br />1384 در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی در سه تکرار و در دو شرایط مصرف کود وعدم مصرف کود در مؤسسه تحقیقات کشاورزی دیم سرارود<br />در غرب ایران انجام شد. پس از انجام تجزیه واریانس، صفات مختلف از نظر وراثت پذیری، ضریب تغیرات ژنوتیپی و فنوتیپی و واریانس ژنتیکی و<br />فنوتیپی مورد ارزیابی قرار گرفتند. بر اساس عملکرد دانه در دو شرایط کودی فوق، شاخص کارایی عملکرد دانه) GYEI ( برای هر ژنوتیپ محاسبه<br />شد. تجزیه واریانس نشان داد که اختلاف معنی داری بین ژنوتی پها برای اکثر صفات مورد بررسی وجود داشت که نشان دهنده وجود تنوع ژنتیکی<br />در این ژنوتی پها است. کاربرد همزمان کود ازت و فسفر) NP ( عملکرد کل دانه را بطور معنی داری افزایش داد به طوری که در طی دو سال بررسی به<br />ترتیب باعث افزایش 21 و 14 درصدی عملکرد دانه شد. همچنین با کاربرد کود NP غلظت عناصر آهن، روی و بر افزایش و غلظت عناصر ازت، فسفر<br />و پتاسیم در دانه کاهش یافت. در این آزمایش اثر کاربرد همزمان کود NP باعث کاهش نسبت مولی اسید فیتیک به روی شد که کم بودن این نسبت<br />بیانگر بالا بودن دسترسی زیستی آهن و روی موجود در دانه گندم است. در مقایسه با ارقام آذر- 2 ، سرداری، به ترتیب 9 و 14 ژنوتیپ، از نظر نسبت<br />اسید فیتیک به روی برتر بودند. از لحاظ شاخص کارایی عملکرد دانه بین ارقام تنوع ژنتیکی زیادی دیده شد. از نظر این شاخص به ترتیب 2 و 3<br />ژنوتیپ برتر از آذر- 2 و سرداری بودند. ضریب تنوع فنوتیپی برای کلیه صفات بیشتر از تنوع ژنتیکی بود. بیشترین ضریب تنوع فنوتیپی و ژنوتیپی<br />مربوط به درصد فسفر بود. بالاترین وراثت پذیری مربوط به عملکرد دانه) 69 / 60 %= h2 ( و کمترین وراثت پذیری مربوط به اسید فیتیک) 63 / 7%= )h2<br />بود. بطور کلی می توان چنین استنباط کرد که کاربرد ازت و فسفر، غلظت عناصر غذایی و عملکرد گندم دیم را تحت تاثیر قرار م یدهد و همچنین<br />بین ارقام از نظر کارایی مصرف عناصر غذایی تنوع ژنتیکی وجود دارد.مرکزتحقیقات و آموزش کشاورزی و منابع طبیعی خراسان رضویپژوهش های کاربردی زراعی2538-406628320150923Evaluation drought resistance of some lentil genotypes in Ardabil regionارزیابی تحمل به خشکی در برخی از ژنوتیپ های عدس در منطقه اردبیل435210671110.22092/aj.2015.106711FAشاهین واعظیموسسه تحقیقات اصلاح وتهیه نهال وبذرکرجJournal Article20160828The effects of drought stress on yield, yield components and some of drought resistance and sensitivity indices, such as sensitivity stress<br />index (SSI), tolerance index (TOL), means productivity (MP), geometric means productivity (GMP) and stress tolerance index (STI)<br />were evaluated on ten lentil genotypes with an experiment at agricultural and natural research station of Ardabil. The experiment was<br />carried out under dry-land (drought stress) and irrigated (non-drought stress) conditions in a randomized complete block design with<br />three replications. The results of combined variance analysis showed a high diversity in all of traits among studied genotypes. Based<br />on mean comparisons of traits, the native Gazvin, 225-12-C and 418-22-22,15 genotypes had the highest values of grain yield in both<br />of dry-land and irrigated condition. The results of correlation among the traits studied showed that the number of pod per plant, plant,<br />biological yield and harvest index had the highest positive and significant correlation with grain yield. Correlation among the days to 50<br />percent of flowering and days to maturity with grain yield was negative and significant, showing that late flowering and late maturity<br />lentil genotypes had lower grain yield. Among geometric means productivity (GMP) and stress tolerance index (STI) with grain yield<br />in both of dry-land and irrigated condition were observed the positive and significant correlation, so can be indentify those as the best<br />optimum drought resistance indices and used for selection of lentil genotypes with high potential yields in both dry-land (drought stress)<br />and irrigated (non-drought stress) conditions. In this experiment the native Gazvin, 225-12-C and 418-22-22,15 genotypes compared<br />with other genotypes along with high drought tolerance, had higher grain yield in both dry-land and irrigated conditions.به منظور بررسی اثرات تنش خشکی بر عملکرد و اجزای عملکرد ده ژنوتیپ عدس و ارزیابی برخی از شاخص های مقاومت و حساسیت به<br />خشکی، از جمله شاخص حساسیت به تنش ) SSI (، شاخص تحمل تنش ) TOL ( ،میانگین حسابی ) MP ( ، میانگین هندسی بهره وری ) GMP ( و<br />شاخص تحمل به تنش ) STI ( آزمایشی در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی با 3 تکرار در شرایط دیم )تنش خشکی( و آبی )بدون تنش( در<br />ایستگاه تحقیقات کشاورزی و منابع طبیعی اردبیل مورد ارزیابی قرار گرفت. نتایج تجزیه واریانس مرکب تفاوت معنی داری را در بین ژنوتیپ های<br />مورد مطالعه از نظر تمام صفات مورد مطالعه نشان داد. مقایسه میانگین صفات مورد بررسی نشان داد که ژنوتیپ های محلی قزوین، 225-12-C<br />و 22,15 - 22 - 418 دارای بیشترین میزان عملکرد دانه در هر دو شرایط دیم و آبی بودند. نتایج بررسی همبستگی بین صفات مورد مطالعه نشان داد<br />که عملکرد دانه بیشترین همبستگی مثبت و معنی دار را با صفات شاخص برداشت، تعداد نیام پر در بوته، عملکرد بیولوژیک و ارتفاع بوته داشت.<br />همبستگی عملکرد دانه با صفات تعداد روز تا 50 درصد گلدهی منفی و بسیار معنی دار و با صفات تعداد روز تا زمان رسیدگی منفی و معنی دار بود که<br />نشان می دهد که ژنوتیپ هایی دیرگل و دیررس از عملکرد کمتری برخور دار بوده اند. با توجه به مقادیر میانگین عملکرد دانه و ضرایب همبستگی<br />ساده بین شاخص های میانگین هندسی بهره وری ) GMP ( و تحمل به خشکی ) STI (، با عملکرد دانه در هر دو محیط آبی و دیم می توان آنها به<br />عنوان مناسبترین شاخص های ارزیابی مقاومت به خشکی و برای انتخاب ژنوتیپ های عدس با پتانسیل عملکرد بالا در هر دو محیط دیم )تنش<br />خشکی( و آبی )بدون تنش خشکی( استفاده کرد. در این بررسی ژنوتیپ های محلی قزوین ، 225-12-C و 22,15 - 22 - 418 نسبت به سایر ژنوتیپ ها<br />از تحمل بیشتری به خشکی و با عملکرد دانه بالاتری در هر دو محیط دیم و آبی بودند.مرکزتحقیقات و آموزش کشاورزی و منابع طبیعی خراسان رضویپژوهش های کاربردی زراعی2538-406628320150923The effects of cattle manure and nitrogen fertilizer application on some characteristics of Spinach (Spinacea Oleracea)اثر مصرف مقادیر مختلف کود حیوانی و نیتروژن بر خصوصیات کمی و کیفی اسفناج ) )Spinacea Oleracea536410671210.22092/aj.2015.106712FAمهدی صادقی پور مرویمرکز تحقیقات کشاورزی و منابع طبیعی استان تهرانJournal Article20130225In a field experiment, effects of amount different manure and nitrogen were investigated on quantitative and qualitative Spinach (Spinacea<br />Oleracea) characteristics in Agricultural and Natural Resource Research Center of Tehran Province, Iran. Statistical experiment<br />design was conducted with split plot design under randomized complete block design (RCBD), with three replications during two years<br />(2009-2010). Manure (main plot) was considered in four levels of 0, 10, 20, and 30 ton ha-1 and nitrogen (sub plot) was considered in<br />four levels of 0, 150, 200, and 250 kg Nha-1 as urea source. Stems and leaves fresh weight of spinach and there nitrate was measured after<br />harvest. Combined two years results showed that the main effects of manure factor and nitrogen factor were significant on yield, relative<br />yield, water use efficiency, fertilizer use efficiency, agronomic efficiency and nitrate. The interaction effects of manure and nitrogen<br />were significant different only on relative yield, water use efficiency and fertilizer use efficiency. Fertilizer recommendation was 30 ton<br />manure ha-1 with 150 kg N ha-1 for obtaining optimal yield with regard to legal limit of nitrate in spinach plant.در یک مطالعه مزرعه ای، اثر مقادیر مختلف کود حیوانی و نیتروژن بر خصوصیات کمی و کیفی اسفناج ) Spinacea Oleracea (، بررسی شد.<br />آزمایش به صورت اسپلیت پلات در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی با سه تکرار در طی سال ) 89 - 1388 ( انجام شد. کود دامی )فاکتور اصلی(<br />در 4 سطح 0، 10 ، 20 و 30 تن در هکتار از منبع کود دامی پوسیده و نیتروژن )فاکتور فرعی( در 4 سطح 0، 150 ، 200 و 250 کیلوگرم نیتروژن ) N( در<br />هکتار از منبع اوره، مصرف شد. پس از برداشت، وزن تازه ساقه و برگ اسفناج و مقدار نیترات آن اندازه گیری شد. نتایج نشان داد اثر اصلی فاکتور<br />کود حیوانی و اثر اصلی فاکتور نیتروژن بر عملکرد، عملکرد نسبی، کارایی مصرف کود و آب، بازده زراعی و نیترات از نظر آماری معنی دار بود.<br />برهمکنش فاکتور کود حیوانی و نیتروژن، فقط بر عملکرد نسبی، کارایی مصرف آب و کود معنی دار بود. توصیه کودی برای حصول عملکرد بهینه،<br />با در نظر گرفتن حد مجاز نیترات در گیاه اسفناج، 30 تن کود دامی در هکتار به همراه 150 کیلوگرم نیتروژن ) N( در هکتار بود.مرکزتحقیقات و آموزش کشاورزی و منابع طبیعی خراسان رضویپژوهش های کاربردی زراعی2538-406628320150923Evalution of seed yield and yield components of canola (Brassica napus L.) genotypes in response to delay plantingبررسی عملکرد و اجزای عملکرد دانه ژنوتیپ های کلزا Brassica napus L.( ( در واکنش به کاشت تأخیری657310671310.22092/aj.2015.106713FAحمیدرضا فناییاستادیار مرکز تحقیقات کشاورزی و منابع طبیعی سیستانغلامعلی کیخاکارشناسان بخش تحقیقات آب و خاک مرکز تحقیقات و آموزش کشاورزی و منابع طبیعی سیستاننورالله داوطلبکارشناس اسبق بخش تحقیقات دانه های روغنی مرکز تحقیقات و آموزش کشاورزی و منابع طبیعی سیستانفرحناز سراوانیکارشناسان بخش تحقیقات آب و خاک مرکز تحقیقات و آموزش کشاورزی و منابع طبیعی سیستانJournal Article20111029In order to study response of the seed yield and yield components of canola genotypes to delay in planting, an experiment was conducted<br />as split-plot in randomized complete block design with three replications, during two cropping seasons in zahak Agricultural<br />Research station. Study factors were consisted four sowing dates (Nov 1th, Nov 16th, Dec 1th and Dec 16th as main-plots, and four spring<br />rapeseed genotypes (RGS003, Hyloa401, pp-308/8 and pp-401/15E) as the sub-plots. The Results of combined analysis indicated that<br />planting date and genotype had significant effect on seed yield and traits other, but the effect of year only was significant on oil percent,<br />oil yield and day to initial flowering. With delay in planting, showed decreasing significantly the number of silique in plant, number of<br />seed in silique, weight of 1000 grain, plant height, oil yield and seed yield. The first planting date (Nov 1th) with mean 2989 kg/ha had<br />the highest seed yield and the lowest seed yield obtained with 39 percent decreasing in fourth planting date (Dec 16th). Hybrid Hyola<br />401 with mean 2701 kg/ha and RGS003 with mean 2453 kg/ha produced maximum seed yield between genotypes. The results of<br />simple correlation of measured traits showed that between yield components, number of silique in plant and number of seed in silique<br />with coefficients (r=0.82** and r=0.62**) and between other traits, oil yield and day to initial flowering with coefficients (r=0.98** and<br />r=0.59**) had most positive correlation with seed yield, respectively. Based on the results, it can be concluded that planting in early<br />Nov and use of hybrid Hyloa401 and RGS003 cultivar was recommendable in Sistan region.به منظور بررسی اجزای عملکرد و عملکرد دانه ژنوتیپ های کلزا در واکنش به کاشت تأخیر، آزمایشی طی دو سال زراعی به صورت کرت های خرد<br />شده در قالب بلوک های کامل تصادفی در 3 تکرار در ایستگاه تحقیقات کشاورزی زهک-زابل اجراء گردید. فاکتورهای مورد مطالعه شامل تاریخ<br />کاشت در چهار سطح ) 10 آبان، 25 آبان، 10 آذر و 25 آذر( به عنوان فاکتور اصلی و ژنوتیپ در چهار سطح )رقم آرج یاس، هیبرید هایولا 401 ، لاین های<br />PP-308/8 و PP-401/15E ( به عنوان فاکتور فرعی بودند. نتایج حاصل از تجزیه مرکب نشا نداد که اثر تاریخ کاشت، بجز درصد روغن و ژنوتیپ،<br />بجز تعداد خورجین در بوته بر عملکرد دانه و سایر صفات مورد بررسی از لحاظ آماری معنی دار بودند. اما اثر سال تنها بر درصد روغن، عملکرد<br />روغن و روز تا شروع گلدهی در سطح احتمال ) 01 / p>0 ( معنی دار بود. با تأخیر در کاشت، تعداد خورجین در بوته، تعداد دانه در خورجین، وزن هزار<br />دانه، ارتفاع بوته، عملکرد روغن و عملکرد دانه کاهش نشان دادند. بیشرین عملکرد دانه به میزان 2989 کیلوگرم در هکتار، در تاریخ کاشت اول<br />) 10 آبان( و کمترین عملکرد دانه با 39 درصد کاهش تولید در تاریخ کاشت چهارم ) 25 آذر( تولید شد. در بین ژنوتی پهای مورد بررسی، هیبرید<br />هایولا 401 با تولید 2701 کیلوگرم در هکتار و رقم آرج یاس با 2453 کیلوگرم در هکتار، نسبت به ژنوتی پهای دیگر بیشترین عملکرد دانه را داشتند.<br />نتایج همبستگی ساده میان صفات مورد بررسی نشان داد که از بین اجزای عملکرد، تعداد خورجین در بوته و تعداد دانه در خورجین به ترتیب با<br />ضرایب همبستگی ) ** 82 / r= 0 ( و )** 62 / r=0 ( و در بین دیگر صفات، عملکرد روغن و تعداد روز تا شروع گ لدهی به ترتیب با ضرایب )** 98 / r 0 =( و<br />r= 0/59*( (، بیشترین همبستگی مثبت را با عملکرد دانه داشتند. بر اساس نتایج بدست آمده می توان نتیجه گیریکرد که تاریخ کاشت اوایل آبان و<br />استفاده از هیبرید هایولا 401 و رقم اوپی آرج یاس در شرایط منطقه قابل توصیه باشد.مرکزتحقیقات و آموزش کشاورزی و منابع طبیعی خراسان رضویپژوهش های کاربردی زراعی2538-406628320150923The effect of different nutritional systems, harvest management and post harvest period on hard-seed breakdown trend in annual
medic (Medicago scutellata cv. Robinson)اثر نظام های مختلف تغذیه ای و مدیریت برداشت در طول زمان بر کاهش سختی بذر یونجه یکساله ) )Medicago scutellata cv. Robins748010672510.22092/aj.2015.106725FAقباد شعبانیدانشگاه آزاد اسلامی، واحد ملایر، باشگاه پژوهشگران جوان و نخبگان، ملایر، ایرانمحمد رضا چایی چیعضو هیات علمی دانشگاه ایالتی کالیفرنیا پومانا امریکامحمد رضا اردکانیعضو هیات علمی دانشگاه آزاد اسلامی واحد کرجیورگن فریدل، یورگن فریدل،عضو هیات علمی دانشگاه وین اتریشJournal Article20120929The effect of different nutritional systems, harvest management and post harvest period on hard-seed breakdown trend in annual<br />medic (Medicago scutellata cv. Robinson)در نظا مهای تناوبی غلات-لگوم های یکساله، سختی بذر جهت حفظ ذخیره بذر در خاک ضرورت دارد که تحت تاثیر عوامل مختلف محیطی و<br />مدیریتی قرار می گیرد. به منظور مطالعه اثر نظام های مختلف تغذیه ای، گذشت زمان و شرایط برداشت بر روند شکست سختی بذر در یونجه یکساله<br />Medicago scutellata cv. Robinson ( ( آزمایشی در سال زراعی 88 - 1387 در قالب کر تهای خرد شده در زمان با سه تکرار در دو مکان<br />متفاوت در معاونت موسسه تحقیقات کشاورزی دیم )سرارود( و ایستگاه تحقیقات حاصلخیزی خاک کرمانشاه )ماهیدشت( در شرایط دیم اجرا شد.<br />نتایج حاصل از این تحقیق نشان داد بیشترین شکست سختی بذر به میزان حدود 13 درصد در ایستگاه سرارود بوده است. با گذشت هشت ماه از<br />زمان رسیدگی فیزیولوژیکی بذور، در هر دو ایستگاه حدود 14 درصد از سختی بذر شکسته شد. همچنین با تیمار برداشت و عدم برداشت علوفه در<br />پایان دوره آزمایش به ترتیب حدود 12 و 13 درصد در شرایط اجرای این آزمایش سختی بذر آنها شکسته شد.مرکزتحقیقات و آموزش کشاورزی و منابع طبیعی خراسان رضویپژوهش های کاربردی زراعی2538-406628320150923Evaluation of agronomic traits variability in different soybean growth types by using principal component analysisبررسی تنوع صفات زراعی درتیپ های رشدی متفاوت سویا با استفاده از تجزیه به مؤلفه های اصلی919010672610.22092/aj.2015.106726FAبهرام مسعودیاستادیار موسسه تحقیقات اصلاح و تهیه نهال و بذر کرجمحمد رضا بی همتااستاد گروه زراعت و اصلاح نباتات دانشکده کشاورزی دانشگاه تهرانسید علی پیغمبریاستادیار گروه زراعت و اصلاح نباتات دانشکده کشاورزی دانشگاه تهرانحمید رضا بابائیاستادیار موسسه تحقیقات اصلاح و تهیه نهال و بذر کرجJournal Article20110930In order to study Agronomic traits and unknown variables effective on yield of three soybean growth types and select genotypes<br />with high yield, 364 soybean genotypes (35 determinate, 183 Semi determinate and 149 Indeterminate, most of them from 1-4 maturity<br />groups ) were studied, based on an augmented design using 3 checks genotypes, in seed and plant improvement institute, Karaj, Iran. 24<br />agronomic traits were studied. The result of Principal component analysis show that 6, 5 and 4 components comprised 89.75, 82.75 and<br />82.95 % of the total variations in Determinate, Semi determinate and Indeterminate genotypes, respectively. Alianka, Dorekswie A2 and<br />B-121 were Determinate, Semi determinate and indeterminate genotypes, respectively with high yield in component 1 and 2 biplot. For<br />improvement each component should notice related traits because gene or genes which control number of seed per plant, probability<br />control biological yield, seed yield per plant and other economic traits in this component too, and component or gene that control this<br />traits, is similar gene or factor, so result of factor analysis could use in plants breeding and specially in indirect selection.به منظور بررسی صفات زراعی موثر و شناخت متغیرهای تاثیرگذار بر عملکرد تیپ های مختلف رشدی سویا و انتخاب بهترین ارقام از نظر<br />عملکرد، 364 ژنوتیپ سویا، شامل 35 ژنوتیپ رشد محدود، 183 ژنوتیپ رشد نیمه محدود و 149 ژنوتیپ رشد نامحدود، اکثراً از گروه های رسیدگی<br />1 تا 4 در یک طرح آگمنت با سه شاهد در مؤسسه اصلاح و تهیه نهال و بذر کرج مطالعه شدند. در این مطالعه 24 صفت کمی مورد ارزیابی قرار گرفت.<br />نتایج تجزیه به مؤلفه ها نشان داد که در ژنوتیپ های با تیپ رشدی محدود، نیمه محدود و نامحدود به ترتیب 6، 5 و 4 مؤلفه مجموعاً به ترتیب<br />89/75 ، 82/75 و 95 / 82 درصد از تغییرات داد هها را توجیه کردند. از لحاظ عملکرد در بین ژنوتیپ های رشد محدود، نیمه محدود و نامحدود به<br />ترتیب ژنوتیپ های Dorekswie A2 ،Alianka و B-121 دارای بالاترین عملکرد دانه در بین ژنوتیپ های مورد بررسی در بای پلات حاصل از<br />مؤلفه اول و دوم بودند. با توجه به نتایج می توان نتیجه گیری کرد که در اصلاح برای هر مؤلفه باید به صفات مرتبط با آن مؤلفه توجه شود به این<br />دلیل که ژن یا ژن هایی که صفت تعداد دانه در بوته را کنترل می کنند، وزن بوته، وزن دانه در بوته و صفات دیگر معنی دار در این مؤلفه را نیز به<br />احتمال خیلی زیاد کنترل می کنند و مؤلفه یا ژنی که این صفات را کنترل می کند، مؤلفه یا ژن مشترک می باشد و بدین ترتیب از نتایج این قسمت<br />می توان در اصلاح نباتات به ویژه در انتخاب غیر مستقیم استفاده نمود.مرکزتحقیقات و آموزش کشاورزی و منابع طبیعی خراسان رضویپژوهش های کاربردی زراعی2538-406628320150923The effects of nitrogen rates and plant number on yield and yield components of rice varieties of Fajr and Shiroudiتاثیر مقادیر نیتروژن و تعداد نشاء بر عملکرد و اجزای عملکرد ارقام برنج فجر و شیرودی919810672710.22092/aj.2015.106727FAرحیم شهیدی پوردانش آموخته کارشناسی ارشد زراعت، دانشگاه آزاد اسلامی واحد قائمشهرعلی رضا دانشمندعضو هیئت علمی زراعت، دانشگاه آزاد اسلامی واحد قائمشهرحمیدرضا مبصرعضو هیئت علمی زراعت، دانشگاه آزاد اسلامی قائمشهرحسن یوسف نیا پاشادانش آموخته کارشناسی ارشد مکانیک ماشینهای کشاورزی، دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی ساریJournal Article20120327In order to study the effects of nitrogen fertilizer rates and plant number on yield and yield components of two rice cultivars,<br />a field experiment was carried out in Babol city- during 2010. A split-split plot experiment on the basis of randomized<br />complete block design with 3 replications and 3 factors including fertilizer rate (0, 57.5 and 115 kg.ha-1), plant number per<br />hill (3, 4 and 5) as sub plot and cultivars (Fajr and shiroudi) as sub sub plot were used. Results showed the rates of nitrogen<br />fertilizer had significant effect on grain yield, harvest index, fertile tillers number, panicle number and biological yield. Also,<br />different levels of plant number have not significant effects except of panicle number, grain yield and biological yield. With<br />increasing nitrogen fertilizer application, grain yield was increased significantly compared with control treatment (without<br />nitrogen fertilizer application). Interaction effect between nitrogen fertilizer rate and cultivar was significant at 1% probability<br />levels for grain yield and panicle number in which the highest yield was belong to the nitrogen fertilizer rate of 115 kg.ha-1<br />and Shiroudi cultivar. Among the mentioned traits, fertile tillers number, panicle number and biological yield had the highest<br />correlation with grain yieldبه منظور مطالعه تاثیر مقادیر مختلف کود نیتروژن و تعداد نشاء بر عملکرد و اجزای عملکرد دو رقم برنج فجر و شیرودی، آزمایشی<br />مزرعه ای در شهرستان بابل در سال زراعی 1389 اجرا شد. آزمایش به صورت اسپلیت اسپلیت پلات در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی در<br />سه تکرار با سه عامل شامل مقادیر کود نیتروژن ) 0، 5/ 57 و 115 کیلوگرم در هکتار( به عنوان عامل اصلی، تعداد نشاء در کپه ) 3، 4و 5 بوته(<br />عامل فرعی و رقم )فجر و شیرودی( به عنوان عامل فرعی فرعی انجام گرفت. نتایج نشان داد که مقادیر مختلف کود نیتروژن بر صفاتی مانند<br />عملکرد شلتوک، شاخص برداشت، تعداد پنجه بارور، تعداد خوشه و عملکرد بیولوژیک اثر معنی داری داشته و بین سطوح مختلف نشاء در<br />همه صفات مورد مطالعه بجز تعداد خوشه، عملکرد شلتوک و عملکرد بیولوژیک تفاوت معنی داری وجود نداشت. مصرف کود نیتروژن به طور<br />معنی داری موجب افزایش عملکرد شلتوک در مقایسه با تیمار شاهد )عدم مصرف کود نیتروژن( شد. اثرات متقابل رقم در مقدار کود نیتروژن<br />نیز برای صفات عملکرد شلتوک و تعداد خوشه معنی دار گردید، بدین صورت که بیشترین مقدار عملکرد در تیمار با مقدار نیتروژن 115 کیلوگرم<br />در هکتار و رقم شیرودی مشاهده شد. در بین صفات مورد مطالعه تعداد پنجه بارور، تعداد خوشه و عملکرد بیولوژیک بیشترین همبستگی را<br />با عملکرد شلتوک داشتند.مرکزتحقیقات و آموزش کشاورزی و منابع طبیعی خراسان رضویپژوهش های کاربردی زراعی2538-406628320150923Effect of different row spacings and weed interference on tuber yield and other agricultural traits of potato at the conditions
of Khuzestan provinceتاثیر فواصل ردیف کاشت و تداخل علف های هرز بر عملکرد غده و برخی صفات زراعی سیب زمینی در شرایط خوزستان9910610672810.22092/aj.2015.106728FAکاوه لیموچیکارشناس ارشد زراعت. باشگاه پژوهشگران جوان و نخبگان، واحد دزفول، دانشگاه آزاد اسلامی، دزفول، ایرانJournal Article20121029This study was aimed at evaluating the effect of different row spacings (20, 25, and 30 cm) and competition of weeds at two<br />full-season and non-existence of weeds and potato on potato`s yield and traits. As the last 5 years, Agria variety of potato was<br />planted without using chemical fertilizers, pesticides and herbicides during plantation. The experiment was conducted as split<br />plots in the form of random blocks for one year. The effect of spacing and weed, respectively as the main and secondary factors,<br />on all properties was significant at %1 level, but the interaction of both factors was significant on the yield and weight of the tuber.<br />The maximum yield, like the number of tuber per plant, was achieved at weed-free conditions in 25cm spacing with an average of<br />10.37 tons/ha. In addition, maximum weight of tuber was achieved at weed-free conditions in 30 cm spacing with an average of<br />121g. Number of stems per plant and number of main stems per 1meter were increased unlike the height of plant and reduction of<br />density, which were resulted from the increase of spacings. It was also concluded that tuber yield has a significant correlation with<br />the number of tubers per plant (0.952**), which is achieved in narrow spacings if foodstuff is available.این پژوهش به منظور بررسی اثر سطوح مختلف فواصل کاشت سیب زمین ) 20 ، 25 و 30 سانتی متری( و رقابت علف های هرز در دو سطح<br />رقابت تمام فصل و عدم رقابت تمام فصل علف های هرز با سیب زمینی بر عملکرد و صفات سیب زمینی اجرا گردید. سیب زمینی رقم آگریا<br />در شرایط بدون استفاده از کودهای شیمیایی، علف و آفت کش ها، در مراحل کاشت و 5 سال قبل از آن در زمین کشت شد. آزمایش به صورت<br />کرت های خرد شده در قالب طرح بلوکهای تصادفی به مدت یک سال اجرا گردید. اثر فواصل کاشت به عنوان عامل اصلی و تاثیر علف های<br />هرز به عنوان عامل فرعی بر روی تمامی صفات در سطح 1% معنی دار گردید، ولی اثر متقابل دو عامل فقط روی عملکرد و وزن غده معنی دار<br />گردید. بیشترین عملکرد همانند تعداد غده در بوته در شرایط عدم وجود علف هرز و در فاصله کاشت 25 سانتی متری با متوسط 37 / 10 تن در<br />هکتار حاصل گردید. بیشترین وزن غده نیز در شرایط عدم وجود علف هرز و در فواصل کاشت 30 سانتی متری با متوسط 121 گرم بدست آمد.<br />تعداد ساقه در بوته و تعداد ساقه اصلی در متر مربع بالکس ارتفاع بوته با کاهش تراکم که در نتیجه افزایش فواصل کاشت حاصل شد افزایش<br />پیدا کردند. عملکرد غده ضریب همبستگی معنی داری را با تعداد غده در بوته )** 952 / 0( که در فواصل کاشت کم به شرط فراهم بودن مواد<br />غذایی حاصل می گردد دارا بود.مرکزتحقیقات و آموزش کشاورزی و منابع طبیعی خراسان رضویپژوهش های کاربردی زراعی2538-406628320150923Determination of relationships between yield and yield components in wheat varieties under water deficit stress in
different growth stages through Path analysisتعیین روابط میان عملکرد دانه و اجزای عملکرد در ارقام گندم تحت شرایط تنش قطع آب در مراحل رشد از طریق تجزیه علیت10711310672910.22092/aj.2015.106729FAمنظر طالبی فرگروه کشاورزی. دانشگاه آزاد اسلامی. واحد آستارارضا تقی زادهگروه کشاورزی. دانشگاه آزاد اسلامی. واحد آستاراسیدابراهیم کمالی کیویگروه کشاورزی. دانشگاه آزاد اسلامی. واحد آستاراJournal Article20131129Development of high yielding varieties is the main objective in many wheat breeding programs. However, effectiveness of<br />program depends on relationships between grain yield and its components. In order to investigate the relationships, four varieties<br />of wheat were evaluated for nine traits. Correlation coefficients of simple traits showed the positive and significant relationship of<br />grain yield with harvest index, biological yield, the number of grain per spike and number of grain per m2. The high relationship<br />of grain number per m2, number of grain per spike, weight of thousand grains and number of spiklet per spike with grain yield was<br />also observed in multivariate stepwise linear regression. Path analysis showed positive and direct effect of grain number per m2,<br />number of grain per spike, weight of thousand grains and number of spikelet per spike on grain yield. Grain number is the most<br />important component from grain yield and according to effective role of spikelet number per spike, selection of these two traits<br />will be important to increased grain yield.توسعه ارقام پُر محصول، هدف اصلی در بسیاری از برنامه های اصلاح گندم است. با این حال، اثر برنامه به روابط بین عملکرد دانه و اجزای<br />آن بستگی دارد. به منظور بررسی روابط بین عملکرد دانه با سایر عوامل مؤثر بر آن و اهمیت نسبی هر یک از آنها، چهار رقم گندم برای 9 صفت<br />مورد بررسی قرار گرفتند. ضرایب همبستگی ساده بین صفات، ارتباط مثبت و معنی دار عملکرد دانه با شاخص برداشت، عملکرد بیولوژیک،<br />تعداد دانه در سنبله و تعداد دانه در متر مربع را نشان داد. ارتباط بالای صفات تعداد دانه در سنبله، تعداد دانه در مترمربع، وزن هزار دانه و<br />تعداد سنبلچه در سنبله با عملکرد دانه در نتایج حاصل از رگرسیون چند متغیره خطی به روش گام به گام نیز اثبات گردید. تجزیه علیت،<br />ارتباط مثبت و مستقیم صفات تعداد دانه در متر مربع، تعداد دانه در سنبله، وزن هزار دانه و تعداد سنبلچه در سنبله با عملکرد دانه را نشان<br />داد. تعداد دانه در سنبله مهمترین جزء از اجزای عملکرد دانه بوده و نیز با توجه به نقش مؤثر تعداد سنبلچه در سنبله، گزینش این دو صفت<br />در افزایش عملکرد دانه از اهمیت بسزایی برخوردار خواهد بود.مرکزتحقیقات و آموزش کشاورزی و منابع طبیعی خراسان رضویپژوهش های کاربردی زراعی2538-406628320150923Evaluation of Yield and Yield Components In Potato-safflower Intercroppingارزیابی عملکرد و اجزای عملکرد در کشت مخلوط سیب زمینی و گلرنگ11411910673010.22092/aj.2016.106730FAغلامرضا رحیمی درآباددانشگاه محقق اردبیلیمرتضی برمکیدانشگاه محقق اردبیلیرئوف سیدشریفیدانشگاه محقق اردبیلیJournal Article20110629A randomized compelete block design in three replication was conducted at the Research Farm of the Faculty of Agriculture,<br />Mohaghegh Ardabili University, Ardabil, Iran, in 2010. The yield and yield components of intercropping of poato (Solanum<br />tubtesum) and safflower (Carthamus tinictorius) in the field were investigated. The treatments include: pure cropping of potato at<br />density of 6 plants m-2, pure cropping of safflower at densities of 6, 12 and 18 plants m-2, and the intercropping of potato (6 plant<br />m-2 ) with safflower at densities of 6, 12 and 18 plants m-2. The plants were planted as additive method.The results of potato in<br />pure cropping and intercropping with safflower revealed that number of stems m-2 was not significant, but there were significant<br />difference between the number of tubes plant-1 and the tube weight plant-1 at 0.05 probability level and the tube yield at 0.01 probability<br />level. The intercropping of safflower with potato treatment was showed that the number of receptacles plant-1 was significant<br />at 0.05 probability level and the number of seeds per receptacle, seed weight in the receptacle and seed yield were significant<br />at 0.01 probability level.The intercropping of safflower at 12 plant m-2 density with potato at 6 plant m-2 had the highest Land<br />Equivalent Ratio (LER= 1.12). This indicated that of intercropping yield compared with pure cropping yield 12% was increased.به منظور ارزیابی عملکرد و اجزای عملکرد در کشت مخلوط سیب زمینی و گلرنگ بررسی حاضر در سال زراعی 1388 با استفاده از طرح<br />بلوکهای کامل تصادفی با 3 تکرار در مزرعه پژوهشی دانشگاه محقق اردبیلی اجرا گردید. تیمارهای مورد بررسی را: کشت خالص سیب زمینی<br />در تراکم ثابت 6 بوته در متر مربع، کشت خالص گلرنگ با تراکم های 6، 12 و 18 بوته در مترمربع و کشت مخلوط سیب زمینی )در تراکم 6 بوته<br />در متر مربع( با گلرنگ در تراکم های 6، 12 ، 18 بوته در مترمربع تشکیل می دادند. گیاهان مذکور با استفاده از روش افزایشی کاشته شدند.<br />نتایج تجزیه واریانس تیمارهای مربوط به عملکرد و اجزای عملکرد سیب زمینی در کشت خالص و مخلوط با گلرنگ نشان داد که به جز تعداد<br />ساقه در متر مربع، در سایر صفات مورد بررسی از جمله: تعداد غده در هر بوته و متوسط وزن غده های هر بوته در سطح احتمال 5% و عملکرد<br />غده ها در سطح آماری 1% اختلاف معنی داری مشاهده شد. نتایج حاصل از تجزیه واریانس عملکرد و اجزای عملکرد گلرنگ در کشت مخلوط<br />با سیب زمینی نشان داد که صفت تعداد طبق در بوته در سطح احتمال 5% و صفات مربوط به : تعداد دانه در طبق، وزن دانه در طبق و عملکرد<br />دانه در سطح آماری 1% تفاوت معنی داری دارند. بالاترین مقدار نسبت برابری زمین برابر 12 / 1 متعلق به مخلوط 12 بوته در مترمربع گلرنگ و<br />تراکم 6 بوته در مترمربع سیب زمینی مشاهده شد، به عبارت دیگر این تیمار کشت مخلوط نسبت به کشت خالص 12 درصد عملکرد بیشتری<br />در واحد سطح تولید کرد .مرکزتحقیقات و آموزش کشاورزی و منابع طبیعی خراسان رضویپژوهش های کاربردی زراعی2538-406628320150923Evaluation of Metribuzin Degradation and its Half life in soil Affected by Different Organic Fertilizers under Field
Conditionsارزیابی نیمه عمر و تجزیه علف کش متری بیوزین در محیط خاک تحت تاثیر کودهای آلی مختلف در شرایط مزرعه ای12012610673110.22092/aj.2016.106731FAمحمد مهدی زادهدانشجوی دکتری علوم علف های هرز گروه زراعت و اصلاح نباتات دانشگاه محقق اردبیلیابراهیم ایزدی دربندیدانشیار علوم علف های هرز. گروه زراعت و اصلاح نباتات. دانشگاه فردوسی مشهدمحمد تقی ناصری پوریزدیاستادیار گروه زراعت و اصلاح نباتات. دانشگاه فردوسی مشهدمهدی راستگودانشیار علوم علف های هرز. گروه زراعت و اصلاح نباتات. دانشگاه فردوسی مشهدبیژن ملائکه نیکوییمرکز تحقیقات نانوتکنولوژی. دانشکده داروسازی. دانشگاه علوم پزشکی مشهدحوریه نصیرلیمرکز تحقیقات علوم دارویی. دانشگاه علوم پزشکی مشهدJournal Article20130127nt<br />was conducted in completely randomized block design with factorial arrangement with 3 replications in the research fields of<br />Ferdowsi University of Mashhad-Iran. Experimental factors included application of 4 different organic fertilizers (municipal waste<br />compost (MC), poultry manure (PM), cow manure (CM) and sheep manure (SM)), at the rate of 40 ton ha-1 with control treatment<br />(No fertilizer application (NF)) and metribuzin application at two levels (525 and 1050 g ha-1 (WP %75)). For determination of<br />metribuzin residue, soil samples were taken from 0 to 15 cm depth after 2 hrs, 3, 7, 15, 30, 55, 90 and 120 days after application<br />of metribuzin. Metribuzin residue was measured with HPLC. Results show that metribuzin degradation rate increased with the<br />increase of organic fertilizers application. Increasing metribuzin application rate increased residue in soil, but it had no effect on<br />metribuzin half life significantly. So that metribuzin degradation in MC and PM treatments was higher than other treatments.<br />Metribuzin half life when applied at the rate of 525 g ha-1 was 66 days in NF treatment and 46 and 50 days in MC, PM treatments<br />respectively. Based on the present results application of organic fertilizers affect the microbial populations and their activities may<br />have an important role in metribuzin biodegradation in soil.به منظور بررسی تاثیر کودهای آلی مختلف بر ماندگاری و تجزیه علف کش متری بیوزین، آزمایشی به صورت فاکتوریل در قالب طرح<br />بلوک های کامل تصادفی در 3 تکرار در مزرعه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی دانشگاه فردوسی مشهد اجرا شد. عوامل مورد بررسی در این<br />آزمایش شامل کاربرد علف کش متری بیوزین در 2 سطح ) 525 و 1050 گرم ماده تجاری در هکتار( و مواد آلی مختلف در 4 سطح )کودهای<br />گاوی، گوسفندی، مرغی و کمپوست زباله شهری، به مقدار 40 تن در هکتار( به همراه شاهد بدون کاربرد کودهای آلی بودند. پس از کاربرد علف<br />کش، نمونه گیری از خاک در عمق 0 تا 15 سانتی متری در فواصل زمانی 2 ساعت، 3، 7، 15 ، 30 ، 55 ، 90 و 120 روز پس از کاربرد متری بیوزین<br />انجام شد و برای اندازه گیری باقیمانده متری بیوزین از دستگاه HPLC استفاده شد. تحلیل نتایج با استفاده از آنالیز رگرسیون و برازش داده<br />ها به معادله سنتیکی درجه اول انجام شد. نتایج نشان دادند که افزایش مقدار کاربرد متری بیوزین تاثیر معنی داری در افزایش سرعت تجزیه<br />آن نداشت، از طرفی مشاهده شد که تجزیه متری بیوزین با کاربرد کودهای آلی افزایش یافت، بطوریکه تجزیه متری بیوزین در تیمارهای<br />کاربرد کمپوست زباله شهری و کود مرغی از سرعت بالاتری نسبت به سایر تیمارها برخوردار بود. نیمه عمر متری بیوزین در تیمار کاربرد 525<br />گرم در هکتار از 66 روز در تیمار شاهد به 46 روز در تیمار کمپوست و 50 روز در تیمار کاربرد کود مرغی و نیز در تیمار کاربرد 1050 گرم در<br />هکتار نیمه عمر این علف کش از 5/ 67 روز در تیمار شاهد به 5/ 50 روز در تیمار کمپوست و 53 روز در تیمار کاربرد کود مرغی کاهش یافت.<br />بر اساس نتایج این آزمایش کاربرد کودهای آلی ضمن تاثیرگذاری بر جمعیت و فعالیت های میکروبی خاک نقش مهمی در افزایش تجزیه علف<br />کش متری بیوزین در خاک دارد.مرکزتحقیقات و آموزش کشاورزی و منابع طبیعی خراسان رضویپژوهش های کاربردی زراعی2538-406628320150923Influence of supplemental foliar application of nitrogen and potassium on the grain yield, concentration and efficiency of
nitrogen in rice (Oryza sativa L.)تأثیر کاربرد برگی نیتروژن و پتاسیم مکمل بر عملکرد شلتوک، مقدار و کارایی نیتروژن در برنج12713610673210.22092/aj.2016.106732FAسمانه اسدی صنمدانشگاه گیلانمحسن زوارهدانشگاه گیلانحسن شکری واحدمؤسسه تحقیقات برنج کشورپریسا شاهین رخسارمرکز تحقیقات کشاورزی و منابع طبیعی گیلانJournal Article20120628A randomized complete block design with three replications was performed in Rice Research Institute of Iran, Rasht in 2008,<br />to find the effect of supplement foliar application of nitrogen and potassium on Bahar-1 hybrid rice’s grain yield, concentration<br />and efficiency of nitrogen. Foliar application of 20 kg nitrogen (5 % N) and 15 kg potassium (3 % K2O) in different pre-anthesis<br />stages (maximum tillering, booting, and both stages) was considered as treatments. Foliar application of distilled water was considered<br />as control. Results revealed that the grain yield and grain protein yield were increased in treatments which nitrogen and<br />potassium was applied in pre-anthesis stages compared to control treatment. Foliar fertilization in booting stage resulted to the<br />highest amount of grain and straw nitrogen. No significant effect of foliar fertilization was seen on potassium amount of grains.<br />Foliar nitrogen application had no significant effect on agronomic and physiological efficiency and apparent recovery of nitrogen.<br />However, nitrogen uptake efficiency increased by 14.8 % compared to control treatment in maximum tillering stage. The highest<br />amount of grain protein (11.6 %) was related to foliar application of nitrogen in both maximum tillering and booting stages compared<br />to control. Overall, it could be concluded that maximum tillering and booting stages are the best pre-anthesis time for foliar<br />application of nitrogen and potassium on cv. Bahar-1 hybrid rice.به منظور بررسی عملکرد شلتوک، مقدار و کارایی نیتروژن در برنج دورگ )رقم بهار- 1( در واکنش به محلو لپاشی کود مکمل نیتروژن و<br />پتاسیم، آزمایشی در قالب طرح بلو کهای کامل تصادفی با سه تکرار در مؤسسه تحقیقات برنج کشور-رشت در سال زراعی 88 - 1387 انجام<br />شد. تیمارهای آزمایشی، شامل محلو لپاشی کودهای نیتروژن و پتاسیم در مراحل مختلف رشد )به صورت محلو لپاشی نیتروژن در مرحله<br />حداکثر پنج هزنی، آبستنی و مرحله حداکثر پنج هزنی و آبستنی ب هتنهایی و همراه با محلو لپاشی پتاسیم( بود. پاشش آب خالص ب ه عنوان<br />تیمار شاهد در نظر گرفته شد. نتایج آزمایش، افزایش عملکرد شلتوک و عملکرد پروتئین شلتوک را در تیمارهای محلو لپاشی پیش از گلدهی<br />نیتروژن و پتاسیم در مقایسه با تیمار پاشش آب خالص با کمترین عدد عملکرد، نشان داد. بیشترین مقدار نیتروژن شلتوک و کاه و کلش در<br />مرحله غلاف رفتن برنج ب هدست آمد. با ای نحال، اثر تیمارهای محلو لپاشی بر مقدار پتاسیم شلتوک معنی دار نبود. کارایی زراعی، فیزیولوژیک<br />و بازیافت ظاهری نیتروژن تحت تأثیر هی چیک از تیمارهای محلو لپاشی قرار نگرفتند اما، کارایی جذب نیتروژن افزایش 8/ 14 درصدی را در<br />مرحله حداکثر پنج هزنی نسبت به پاشش آب خالص نشان داد. بیشترین مقدار پروتئین دانه ) 6/ 11 درصد( مربوط به تیمار محلو لپاشی نیتروژن<br />در مرحله حداکثر پنج هزنی و آبستنی در مقایسه با پاشش آب خالص است. در نهایت، می توان نتیجه گرفت که بهترین زمان پیش از گلدهی<br />برای محلو لپاشی رقم بهار- 1 با کودهای نیتروژن و پتاسیم، مراحل حداکثر پنجه زنی و غلا فرفتن است.مرکزتحقیقات و آموزش کشاورزی و منابع طبیعی خراسان رضویپژوهش های کاربردی زراعی2538-406628320150923Effects of adding humidity and straw to manure for reducing weed seed viabilityبررسی اثرات افزودن رطوبت و کلش به کود دامی جهت کاهش زنده مانی بذور علف های هرز13714210673310.22092/aj.2016.106733FAمرجان دیانتدانشگاه آزاد اسلامی- واحد علوم و تحقیقاتمحمود عباسیدانشگاه آزاد اسلامی- واحد علوم و تحقیقاتحمیرا سلیمی، دانشگاه آزاد اسلامی- واحد علوم و تحقیقاتJournal Article20130226In order to investigate viability rate of weed seeds in process of dairy cow manure composting, a completely block randomized<br />design with four replications was conducted at Veterinary Research Institute of Tehran University and Weed Seeds Department<br />of Iranian Research Institute of plant protection in 2010. Factors included humidity at 2 levels (with and without), adding straw<br />(hydrocarbonic material) at 4 levels (0%, 1%, 2% and 4%) and sampling time of weed seeds at 5 levels (0, 15, 30, 45 and 60 days).<br />The experiment carried out on 13 weed seeds species and percent of viability was measured. Among 13 species of weed seeds, 10<br />species were total decay. Adding the straw, and sampling time had significantly effects on percent of viability in field bindweed,<br />dodder and yellow sweet clover but adding humidity had only significantly effect on percent of viability of field bindweed. Interaction<br />effect of adding straw and sampling time were significant at three species weeds, so adding 1% straw in 15th day reduced<br />percent of viability. Adding humidity had less effect on percent of viability among these three factors.به منظور بررسی درصد زنده مانی بذور علف های هرز در روند پوسیدگی کود دامی، آزمایشی به صورت عاملیل در قالب طرح بلوک کامل<br />تصادفی با سه عامل در تابستان و پاییز سال 1388 در موسسه تحقیقات دامپزشکی دانشگاه تهران و بخش علف های هرز موسسه تحقیقات<br />گیاه پزشکی کشور انجام شد. عامل ها شامل رطوبت در 2 سطح، کلش در 4 سطح و زمان نمونه برداری بذور علف های هرز در 5 سطح بودند.<br />آزمایش با 4 تکرار روی 13 گونه بذر علف های هرز انحام شد و درصد زنده مانی آن ها مورد ارزیابی قرار گرفت. از 13 گونه بذر علف هرز مورد<br />بررسی، 10 گونه به طور کامل از بین رفتند. اثر افزودن کلش و اثر زمان نمونه برداری روی درصد زنده مانی بذور علف های هرز پیچک صحرایی،<br />سس و یونجه زرد معنی داری بود درحالی که اثر افزودن رطوبت فقط روی درصد زنده مانی بذر علف هرز پیچک صحرایی معنی داری گردید.<br />بررسی اثرات متقابل عامل های مورد بررسی نیز نشان داد که تنها اثر متقابل کلش × زمان در هر سه گونه علف هرز باقی مانده معنی دار بود<br />به طوری که با اضافه کردن یک درصد کلش در روز پانزدهم نمونه برداری درصد زنده مانی بذور علف های تا حد زیادی کاهش یافت. از میان<br />سه عامل مورد بررسی رطوبت اثر کم تری بر درصد زنده مانی بذور علف های داشتمرکزتحقیقات و آموزش کشاورزی و منابع طبیعی خراسان رضویپژوهش های کاربردی زراعی2538-406628320150923The effect of different soil nitrogen concentration and water hardness on glyphosate efficacy in redroot pigweed
(Amaranthus retroflexus L.) controlتأثیر غلظت های مختلف نیتروژن خاک و سختی آب بر کارایی علف کش گلیفوسیت در کنترل علف هرز تاج خروس ریشه قرمز )Amaranthus retroflexus L.(14315210673410.22092/aj.2016.106734FAمسعود آزاددانشکده کشاورزی دانشگاه فردوسی مشهدابراهیم ایزدی دربندیدانشکده کشاورزی دانشگاه فردوسی مشهدمحمد حسن راشد محصلدانشگاه فردوسی مشهدمهدی نصیری محلاتیدانشگاه فردوسی مشهدJournal Article20130730In order to study the effect of different levels of soil nitrogen concentration and water hardness on glyphosate efficacy in redroot<br />pigweed control, an experiment was conducted as a completely randomized design in factorial arrangement with three replications<br />in 2011 at the College of Agriculture, Ferdowsi University of Mashhad. Experimental treatments were included of soil nitrogen<br />content at 5 levels (18, 50, 90, 200 and 300 mg/kg soil), glyphosate doses at 7 levels (0, 75, 100, 125, 150, 175 and 200 % of<br />glyphosate recommended dose for redroot pigweed), and calcium carbonate concentration in water as an index of water hardness<br />at 5 levels ( 0, 100, 300, 600 and 1200 ppm). Spray solution was applied at 8-10 redroot pigweed leaf stage and 30 days after<br />spray plants survival and shoot dry matter was measured. Results showed, herbicide rate, soil nitrogen content and water hardness<br />significantly affected (P≤0.01) on growth and survival of redroot pigweed. Increasing herbicide doses decreased redroot pigweed<br />survival and growth in pure water spraying. Increasing water hardness decreased glyphosate efficacy in control of redroot pigweed<br />and increased glyphosate ED50 parameter. Minimum (906 gr. a.i ha-1) and maximum (1606 gr. a.i ha-1) glyphosate ED50 for redroot<br />pigweed was observed in 0 and 1200 ppm of water hardness. Increasing soil nitrogen content from 18 to 300 (mg/kg soil) increased<br />glyphosate efficacy in redroot pigweed and glyphosate ED50 decreased from 1745.2 to 896.49 (gr. a.i ha-1).به منظور بررسی تأثیر غلظت های مختلف نیتروژن و درجه سختی آب بر کارایی علف کش گلیفوسیت آزمایشی در بهار سال 1390 در<br />گلخانه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی دانشگاه فردوسی مشهد به صورت فاکتوریل و در قالب طرح آماری کاملا تصادفی در سه تکرار انجام شد.<br />تیمارها شامل محتوی نیتروژن خاک در پنج سطح ) 18 ، 50 ، 90 ، 200 و 300 میلی گرم در کیلوگرم خاک(، مقادیر کاربرد علف کش گلیفوسیت<br />در هفت سطح ) 0، 75 ، 100 ، 125 ، 150 ، 175 و 200 درصد مقدار کاربرد توصیه شده برابر با 3 لیتر در هکتار علف کش گلیفوسیت برای تاج خروس<br />ریشه قرمز( و درجه سختی آب در پنج سطح ) 0 ، 100 ، 300 ، 600 و 1200 میلی گرم در لیتر کربنات کلسیم( بودند. پس از سبز شدن گیاهان<br />سم پاشی در مرحله 8 تا 10 برگی تاج خروس انجام شد و 30 روز بعد از پاشش، درصد بقا و وزن خشک اندازه گیری شد. نتایج نشان دادند<br />مقدار کاربرد علف کش، محتوای نیتروژن خاک و سختی آب تأثیر معنی داری) P≤0.01 ( در رشد و بقای تاج خروس داشتند. با افزایش مقدار<br />کاربرد گلیفوسیت در آب خالص رشد و بقای تاج خروس بطور معنی داری کاهش یافت) P≤0.01 (. افزایش سختی آب مقدار ED50 گلیفوسیت<br />را افزایش داده ولی کنترل تاج خروس را کاهش داد. کمترین ) 906 گرم ماده موثره در هکتار( و بیشترین ) 1606 گرم ماده موثره در هکتار(<br />مقدار ED50 گلیفوسیت به بترتیب درصفر و 1200 میلی گرم در لیتر کربنات کلسیم آب حاصل شد. افزایش نیتروژن خاک کارایی گلیفوسیت<br />EDدر کنترل تاج خروس را بهبود بخشید به طوریکه با افزایش محتوای نیتروژن خاک از 18 به 300 میلی گرم در کیلو گرم خاک مقدار 50<br />گلیفوسیت از 2/ 1745 به 49 / 896 )گرم ماده موثره در هکتار( کاهش یافت.مرکزتحقیقات و آموزش کشاورزی و منابع طبیعی خراسان رضویپژوهش های کاربردی زراعی2538-406628320150923The influence of earthworm and arbuscular mycorrhizal fungi on Cadmium fractionation in sunflower
(Helianthus annuus L.) cultivationاثر کرم خاکی و قارچ میکوریزا بر شک لهای شیمیایی کادمیم در خاک های تحت کشت آفتابگردان15315910673510.22092/aj.2016.106735FAفاطمه آقابابائیدانشگاه شهرکردفایز رئیسیدانشگاه شهرکردعلیرضا حسی نپوردانشگاه شهرکردJournal Article20130127Cd in the soil is a serious threat to both the environmental quality and human health over the long-term. So following the availability<br />and mobility of Cd in soil is very important. Soil microorganisms and fauna are factors which may have an influence on the<br />mobility and bioavailability of Cd in soil-plant systems. Specifically, both earthworms and arbuscular mycorrhizal fungi (AMF)<br />have been found to affect Cd chemistry with changes in its immobilization and mobilization in Cd-polluted soils. To examine the effects<br />of these organisms on soil Cd fractionation, chemical forms of Cd were measured in a calcareous soil artificially spiked with<br />Cd (0, 10 and 20 mg Cd kg-1), inoculated with earthworm (Lumbricus rubellus L.), and AMF (Glomus intraradices, and Glomus<br />mosseae species) under sunflower (Helianthus annuus L.) crop for 90 days. Three Cd, two earthworm and three mycorrhizal treatments<br />were applied in a 3×2×3 factorial experiment with three replicates for each treatment. Results showed that the percentage of<br />the total Cd content in exchangeable+soluble (0-5.7%) and organic (0-1.3%) forms were very low. But the percentage of carbonate<br />fraction of the total Cd content was between 54-87%. Earthworm addition increased exchangeable+soluble and organic Cd, while<br />AMF had no influence on these Cd fractions. Both earthworm and AMF species decrease carbonate fraction of Cd but they had no<br />influence on sulfide fraction of Cd.کادمیم یکی از عناصر سمی مهم خاک است که م یتواند به راحتی وارد زنجیره غذایی موجودات زنده شود. وجود غلظت های بالای کادمیم<br />در طولانی مدت یک خطر جدی برای کیفیت محی طزیست و سلامتی جانداران ب هویژه انسان محسوب م یشود. ریزجانداران و جانوران خاک<br />از جمله عواملی هستند که بر تحرک و زیس تفراهمی کادمیم در سیستم خاک-گیاه تأثیر دارند. کرم های خاکی و قارچ های میکوریزا از آن<br />دست هاند و اثرشان بر شیمی کادمیم و تحرک یا تثبیت آن در خاک مشخص شده است. برای بررسی اثر این جانداران بر جزءبندی کادمیم در<br />خاک، شکل های شیمیایی Cd در یک خاک آهکی آلوده شده به آن ) 0، 10 و 20 میلی گرم کادمیم بر یکلوگرم خاک(، با تیمارهای کرم خاکی<br />Lumbricus rubellus( و بدون کر مخاکی( و قارچ میکوریزا آربسکولار ) Glomus mosseae ،Glomus intraradices و بدون م کیوریزا(<br />تحت کشت آفتابگردان ) Helianthus annuus L .(، در مدت 90 روز اندازه گیری گردید. یک آزمایش فاکتوریل در قالب طرح پایه کاملاً<br />تصادفی با سه سطح کادمیم، دو سطح کر مخاکی و سه سطح قارچ میکوریزا به صورت 3×2×3 در سه تکرار انجام گرفت. نتایج نشان داد درصد<br />کادمیم اجزاءتبادلی+محلول )% 7/ 5- 0( و پیوند شده با ماده آلی )% 3/ 1- 0( بسیار کم است. ولی درصد کادمیم کربناتی از کل کادمیم خاک بین<br />54-87 درصد است. همچنین حضور کر مخاکی کادمیم اجزاءتبادلی+محلول و پیوند شده با ماده آلی را در خاک افزایش م یدهد ولی قارچ<br />میکوریزا اثری بر این اجزاء ندارد. هر دو کر مخاکی و قارچ میکوریزا کادمیم کربناتی را در خاک کاهش دادند ولی تأثیری بر جزء سولفیدی<br />نداشتند.